هار و زلزله ژاپن: درسهای طبیعت
دیدن امواجی که ساختمانها و اتومبیلها را با خود میبرد، هولناک بود. انگار طبیعت میخواست بگوید که حتی آماده ترین و پیشرفته ترین مردمان جهان نیز در برابر خشم او بازیچه ای بیش نیستند.
دیدن امواجی که ساختمانها و اتومبیلها را با خود میبرد، هولناک بود. انگار طبیعت میخواست بگوید که حتی آماده ترین و پیشرفته ترین مردمان جهان نیز در برابر خشم او بازیچه ای بیش نیستند. این در حالی است که اندکی اینسوتر، مردمان دیگری در ایران زمین، آماده استقبال از بهار طبیعت هستند تا آغوش سبزش را بگشاید و آنانرا در بر گیرد. گویی این همان طبیعت نیست.
این قدرت و زیبایی بیکران، قبل از هر چیزی ما را به فروتنی دعوت میکند. ما را که چنین شیفته قدرت، دانش، زیبایی و برتری خود هستیم. ما را که گاه در برابر کائنات هم سر فرود نمی آوریم. آن جمله زیبای ویل دورانت را به یادمان می اندازد که “تمدن، پدیده ای است که در فاصله میان دو یخبندان بزرگ بر سطح زمین ظاهر میشود.”
البته فروتنی هرگز به معنای تحقیر دستاوردهای عظیم بشر نیست، بلکه به معنای درک و شناخت جایگاه او در هستی است. پی بردن به این نکته است که چقدر انسان و تمدنهایی که به وجود آورده، آسیب پذیر هستند. دریافتن این نکته است که ما هفت میلیارد انسان روی این سیاره، یک دوست مشترک و گرانقدر داریم بنام زمین، که هر از گاهی به یک دشمن مشترک و مهیب نیز تبدیل میشود. تاکید روی دوستی با این همدم مشترک و مقابله با تهدیدهای او، هنگامی که مهرش را از ما دریغ میورزد، میتواند اتحادی باارزش بین انسانها ایجاد کند که همه مرزهای ملی، مذهبی و نژادی را درمی نوردد.
حال که اینچنین تنها و بی پناه هستیم، حال که تمدنمان در بهترین شرایط، تنها تا یخبندان بعدی فرصت دارد، آیا بهتر نیست یکدیگر را دوست داشته باشیم و به آزار هم نپردازیم؟ آیا بهتر نیست که از خشم و زیبایی طبیعت، درس محبت بیاموزیم و سال نو و دهه نو را با این بیت زیبا از حافظ آغاز کنیم که :
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
بهزاد مقصودی
نوشته شده در تاریخ : ۲۳ اسفند ۱۳۸۹