دیروز دوستمون خیلی اصرار کرد که یک روز بیشتر توی شهر راتناگیری بمونیم و توی جشن هولی که جشن رنگ‌ها و شادی هست، شرکت کنیم. ما هم دعوتش رو قبول کردیم و دیدیم فرصت خوبیه که هم با رسم و رسومات آنها آشنا بشیم و هم یک روز استراحت داشته باشیم.

صبح با دوست هندی و آمریکاییمون که اونم مثل ما مهمون بود، گشتی در شهر زدیم. با ماشین رفتیم سمت قلعه‌ای به اسم باگواتی که بالای تپه‌ای رو به دریا ساخته شده بود و معبدی بزرگ داخلش بود.

نمایی از معبد داخل قلعه

اطراف قلعه خیلی دیدنی و زیبا بود و صخره‌هایی مشرف به دریا وجود داشتند که زیر پامون موج‌ها رو می‌شکستند.

از صخره‌ها بالا رفتیم و دقایقی همانجا محو تماشای دریای بی‌کرانی که افقش نامعلوم بود، شدیم.

برگشتیم خانه و صبحانه سنتی هندی خوردیم به اسامی سابودانا کیچادی و راسا وادا و میسال.

مقصد بعدی بازار بود که بیشتر از هر چیزی ازش لذت بردیم. بازارها محل تلاقی آدم‌ها و سلیقه‌هاست. جایی پر از انرژی‌های مثبت، مغازه‌های کوچک با کالاهایی مختصر و کوچه‌های باریک و پرازدحام، آدم‌های رنگارنگ، خوردنی‌ها، پوشیدنی‌ها و نگاه‌های صمیمی.

برگشتیم خانه و مادر مهربان ناهار خوشمزه‌ای آماده کرده بود، شامل چاپاتی که همان نان محلی است و غذایی از فلفل دلمه‌ای، برنج و خورش کاری.

بعد از ظهر وقت جشن بود، باید می‌رفتیم تا با این آیین شاد رنگی رنگی آشنا بشیم. وقتی رسیدیم به بچه‌های محله، حسابی رنگ مالی‌مون کردن و بعدش یه گالن آب ریختن رو سرمون!

راه افتادیم سمت محل جشن و توی مسیر بچه‌های محله‌های دیگر هم به ما ملحق ‌شدند و رنگ‌بازی ادامه داشت. مردم در محل جشن جمع شده بودند و همه سر تا پا رنگی بودند.

جشن Holi یکی از بزرگترین جشن‌های سنتی هند است که همه ساله در ماه مارس میلادی و آغاز فصل بهار براساس تقویم هندی برگزار می‌شود و نشان‌دهنده زنده شدن دوباره طبیعت و فرا رسیدن فصل بهار است.
در این جشن بر اساس یک سنت قدیمی، اهالی هر منطقه با پاشیدن آب و رنگدانه‌های مخصوص به سوی یکدیگر و نیز اجرای موسیقی و رقص، به سرور و پای‌کوبی می‌پردازند. در این آیین شاد، همه‌ی افراد اعم از زن و مرد و پیر و جوان شرکت می‌کنند و باور دارند که با فرارسیدن بهار، بار دیگر روشنایی بر تاریکی و خوبی بر بدی پیروز شده ‌است. «جشن هولی» از اعیاد مهم مردم هند و نقطه مقابل «جشن دیوالی» است که در آغاز فصل سرما برگزار می‌گردد.

بالاخره با سر و صورت رنگی و روحیه‌ای شاد و عالی برگشتیم خونه دوستمون تا استراحتی داشته باشیم برای رکاب‌زنی فردا. امروز واقعا یه تجربه به یادماندنی و بی‌نظیر برامون رقم خورد.