مرکز جاذبه‌ی هر برند همان چیزی است که باید تقویت شود، زیرا باعث رشد و تمایز آن از دیگران می‌شود. اما سؤال این است که چگونه می‌توان آ‌ن را پیدا کرد؟

این روزها برندها حجم وسیعی از اطلاعات را در اختیار دارند و می­توانند با استخراج داده‌های مفید از آن‌ها، رشدکسب‌و‌کار خود را تضمین کنند. یکی از راه‌های افزایش اطلاعات، پیدا کردن مرکز جاذبه‌ی برند است. پیدا کردن این اطلاعات کمک می‌کند که بخش‌های مختلف یک برند با همکاری بیشتری با یکدیگر کار کنند. پیدا کردن منبع جاذبه‌ی برند مانند صخره‌نوردی است. صخره‌نوردها در شرایط سخت به دنبال پیدا کردن مرکز جاذبه هستند تا بتوانند از سقوط جلوگیری کنند و بالا روند. گاهی اوقات تنها راه برای رسیدن به بالاترین نقطه این است که از گوشه بروید یا کمی پایین بیایید و راه بهتری انتخاب کنید. در مورد برند نیز وضعیت مشابهی وجود دارد. خلاقیت به شما می‌کند که مرکز جاذبه‌ی برند را پیدا کنید و به اهداف نوآورانه‌ی خود دست پیدا کنید.

خلاقیت در این مسیر به معنای کنار گذاشتن این طرز فکر است که همه چیز باید کامل و بدون نقص انجام شود. برای رسیدن به این منظور لازم است به اعضای تیم خود یاد دهید که رسیدن به مرکز جذابیت، بخشی از فرآیند است نه یک هدف. گزارش سالانه‌ی شرکت‌ها تعهد به خلاقیت و نوآوری را اعلام می‌کند، اما چنین چیزی در بخش‌های مختلف یک شرکت به ندرت قابل مشاهده است. در اکثر مواقع، خلاقیت و نوآوری مورد توجه قرار می‌گیرد، اما درک نمی‌شود و در استراتژی‌ها مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. درحالی‌که در بسیاری از برندها خلاقیت و نوآوری مفاهیم فلسفی هستند، نه ابزارهای کاربردی. منظور از نوآوری، به کار بردن راه‌های قابل پیش‌بینی نیست. منظور توسعه دادن فرآیندی است که منجر به پیدا کردن مرکز جاذبه‌ی برند شود. در ادامه‌ی این مقاله‌ به بررسی ایده‌هایی می‌پردازیم که به پیدا کردن مرکز جاذبه کمک می‌کنند.

 

۱-      دیدگاه‌های متضاد را معرفی کنید

اولین گام برای رسیدن به چنین خلاقیتی این است که هم‌تیمی‌های خود را با دیدگاه‌های متضاد آشنا کنید. اینکه دیگران بدانند از راه‌های متفاوتی می‌توانند به مشکل نگاه کنند، موضوع بسیار مهمی است. یک روش خوب برای انجام این کار حضور پررنگ در شبکه‌های اجتماعی است. این کار به همه اجازه می‌دهد که در ساختن برند مشارکت داشته باشند.

۲-      ایده‌های خام را تشویق کنید

هر زمان که با اعضای تیم جمع می‌شوید، ایده‌های جدید را بررسی کنید. پنج دقیقه از زمان خود را به این کار اختصاص دهید و بگذارید همه ایده‌های خود را مطرح کنند. مهم نیست که یک ایده تا چه اندازه خام به نظر برسد، از تمام آن‌ها استقبال کنید و اجازه دهید همه در این بحث شرکت کنند.

۳-     منابع را کاهش دهید

تعداد منابعی که اعضای تیم در اختیار دارند، کاهش دهید و ببینید چه اتفاقی می‌افتد. به آن‌ها زمان بیشتری دهید تا کارها را خودشان انجام دهند. به جای استخدام کردن نیروی جدید و باتجربه، سعی کنید خودتان راه‌های ممکن را آزمایش کنید و به جواب برسید. اشتباه کردن و ناامید شدن بخشی از مسیر است و هیچ ایرادی ندارد. مهم این است که شما و اعضای تیمتان در حال یاد گرفتن چیزهای جدید هستید.

۴-     تمام مراحل را یادداشت کنید

فراموش نکنید که تمام فرآیند خود را برای پیدا کردن مرکز جاذبه‌ی برند، مستند و قابل اشتراک‌گذاری کنید. این کار نه تنها برای ثبت ایده‌ها لازم است، بلکه باید تمام مراحل فرآیند را هم در بر گیرد. شرکتی می‌تواند پیشرفت کند و به مراحل بالا برسد که امکان یادگیری را برای همه‌ی اعضای تیم مهیا کند. از آن‌ها بخواهید که تجربیات خود را در قالب داستان در اختیار دیگران قرار دهند و فرآیند اشتراک­گذاری را برای آن‌ها تسهیل کنید.

۵-     فرصت تجربه را مهیا کنید

یکی دیگر از راه‌های معنا دادن به این فرآیند این است به کارمندان اجازه دهید اشتباه کنند و از آن‌ها درس بگیرند. بسیاری از برندها تنها به دنبال پیدا کردن پاسخ درست هستند و فراموش می‌کنند که فضای پیرامون آن را مشاهده کنند. فراموش نکنید که دیدن و درک کردن باهم تفاوت دارند.

۶-     دوره‌ی آموزشی کوتاه برگزار کنید

در میان اعضای تیم خود افراد باتجربه را شناسایی کنید، افرادی که با زمینه‌ی کاری شما بیشتر آشنایی دارند و می‌دانند که باید دنبال چه چیزی باشند. سپس از آن‌ها بخواهید که به دیگران آموزش دهند. نیازی به تداوم دوره‌ها نیست و این دوره‌ها می‌توانند تنها چند ساعت یا چند روز باشند.

۷-      خودتان را اسیر تحقیقات نکنید  

تا به حال برای همه‌ی ما پیش آمده که شنیده­ایم تحقیقات نشان می‌دهد این روش کار درست است اما در عین حال احساس کنیم که این روش برای ما جواب نمی‌دهد. هر زمان چنین احساسی داشتید، زمان بگذارید و عمیق‌تر تحقیق کنید. به غریزه‌ی خود اعتماد کنید و اگر فکر می‌کنید راهی اشتباه است از انجام آن خودداری کنید. هیچ چیز را از روی ظاهر قضاوت نکنید. هرقدر در مورد صحت یک راه بیشتر اطمینان داشته باشید، سریع‌تر می‌توانید به هدف نزدیک شوید.

۸-      گفتگو را جایگزین بحث کنید

بحث و گفتگو باهم تفاوت دارند. بحث کردن باعث می‌شود هر شخص روی دیدگاه خودش پافشاری کند، اما گفتگو با به اشتراک‌گذاری نظرات همراه است و مسیر رسیدن به اهداف را هموارتر می‌کند.

۹-     محیط را تغییر دهید

همه چیز بعد از گذشت زمان تغییر می‌کند. اعضای تیم به برگزاری جلسه در یک روز خاص و مکان تکراری در هر ماه عادت می‌کنند. این یک روش معمول در محیط کاری است، اما بهترین راه برای معنا دادن به جلسات نیست. خلاقیت به خرج دهید و بعضی چیزها را تغییر دهید. اجازه دهید هر بار یک شخص مدیریت جلسات را بر عهده داشته باشد و با این کار تفکر خلاقیت‌آمیز را در آن‌ها پرورش دهید.

۱۰-  زمان و انرژی خود را در اختیار دیگران قرار دهید

همه‌ی ما در طول روز وظایف فراوانی داریم که باید به آن‌ها رسیدگی کنیم. مهم نیست شرکت شما ۱۰ یا هزار کارمند داشته باشد، رهبر یک شرکت باید همیشه در دسترس باشد و وقت و انرژی خود را مشتاقانه در اختیار کارمندان قرار دهد. مرسوم شدن این فرهنگ در شرکت، مزایای بی‌شماری از جمله اعتماد را به همراه خواهد داشت. این فضا کمک می‌کند که راحت‌تر مرکز جاذبه‌ی برند خود را پیدا کنید.

منبع: FORBES