امروز یه مسیر طولانی با کلی پستی و بلندی و گرمای اساسی در پیش داریم، ولی استراحت دیروز کارمون رو راحت کرده و برای رکاب‌زنی آمادگی داریم.

مادر دوستمون صبح زود به خاطر ما بیدار شد و صبحانه حاضر کرد. به چای و کرن فلکس قناعت می‌کنیم تا معده تحت فشار نباشه و از خانواده مهمان‌نوازشان خداحافظی می‌کنیم.

جاده کاملا آرومه و می‌تونیم توی آرامش رکاب بزنیم. مسیرمون پر از کاکتوس‌هایی است که به عنوان حصار استفاده میشن و باغ‌های وسیع بادام هندی و انبه به چشم می‌خورند که میوه‌هاشون تا یک ماه دیگه میرسن.

کاکتوس‌های مسیر

درنگی در کنار باغ‌های انبه

با وجود اینکه هنوز نصف مسیر رو هم نرفتیم، گرما کلافمون کرده، البته خدا هوامون رو داره و چند تکه ابر توی آسمون هست که جلوی تابش مستقیم آفتاب رو گرفتن.

 

ساعت ۲ که اوج گرماست میریم یه رستوران تا هم ناهار بخوریم و هم خنک بشیم. یه مدل پلو سفارش دادیم که کنارش کلی خورشت، سوپ، دسر و … هم بود که توی پیاله‌های کوچک سرو می‌شدن.

ساعت ۴ رو که رد می‌کنیم هوا خنک‌تر میشه. اینجا اوج گرما بین ۱ تا ۳ ظهره که خورشید مستقیم بالا سرمونه.

بعد از ۱۰۵ کیلومتر رکاب‌زنی، حوالی عصر به سواحل زیبای شهر کینکشور می‌رسیم. دریا به رنگ فیروزه‌ای دراومده و آفتاب در حال غروبه. کنار یه هتل‌رستوران که مشرف به دریاست مکان مناسبی برای کمپ پیدا می‌کنیم. دوچرخه‌ها رو می‌گذاریم داخل هتل که خیالمون راحت باشه. شام رو تو رستوران می‌خوریم و با صدای امواج اقیانوس بی‌کران در حالی‌که بالای سرمون ستاره‌ها چشمک میزنن به خواب میریم.