هفته گذشته جمعیت جهان از مرز هفت میلیارد نفر گذشت و در کشورهای مختلف بطور نمادین، نوزادی را به عنوان نفر هفت میلیاردم انتخاب کرده و تولدش را جشن گرفتند. اینکه در کمتر از دوازده سال، یک میلیارد نفر به جمعیت جهان افزوده شده از جهاتی خبری تکان دهنده است. بسیاری از دوستداران و دلبستگان محیط زیست نگران آنند که آیا این سیاره در درازمدت، یا حتی کوتاه مدت، توان پاسخگویی به نیازهای بی پایان چنین جمعیت فزاینده ای را خواهد داشت یا خیر. جمعیتی که یک میلیارد آن گرسنه اند و بیش از یک میلیارد آن اسرافکار و پرمصرف.
جمعیتی که نیمی از آنها به دنبال آزادی هستند و نیمی دیگر که قبلا آزادی را بدست آورده اند، با مشکلات نظامهای اقتصادی نوین، با مشکل حرص و طمع بی پایان آدمیزاد، دست به گریبانند. شرقیها، خوشبختی را در غرب میجویند و غربیهای سرخورده در مکاتب و عرفانهای شرقی به دنبال آرامش میگردند.
با افزایش بیش از حد جمعیت، لزوم درک متقابل فرهنگهای مختلف بشری، بیش از پیش نمایان شده و تردیدی باقی نمانده که با تعصب و عدم تحمل آرای دیگران، نمیتوان به زندگی سعادتمندانه چندین میلیارد انسان روی این سیاره کوچک امیدوار بود. همه اهالی اندیشه به این باور رسیده اند که پاسخ یکتا و نهایی برای مسائل وجود ندارد و باید به ترکیبی از راه حلهای گوناگون دست یافت که در موقعیتهای مختلف به کار آید. علم جدید، پس از تجربه تلخ قرون وسطی، بدرستی آموخته که روی هیچ نظریه ای، صد در صد پافشاری نکند و قویترین و جاافتاده ترین تئوریها را نیز همواره می آزماید (کما اینکه چند هفته پیش، تعدادی نوترینو که اندکی سریعتر از سرعت نور حرکت میکردند، فیزیکدانان نظری را بر آن داشته اند که پس از تایید این آزمایش، به بازنگری جدی در نظریه نسبیت خاص اینشتین بپردازند).
طبق معمول، تغییر را باید از خودمان آغاز کنیم. سپس به خانواده خود، محیط کار خود و دیگر اجتماعاتی که عضو آن هستیم توجه کنیم. هر جا که نشانی از تعصب، افتراق، تکروی، بدبینی یا نفرت مشاهده کردیم، باید بدانیم که وارد مسیری نادرست شده ایم.
این سیاره و کلیه ساکنان زنده آن (اعم از انسان، گیاه یا جانور) بیش از پیش نیازمند مهر و محبت هستند. مهر و محبتی که فقدانش سبب نابودی و انقراض آنها خواهد شد. نکته ای که اکنون میتواند باعث خوشحالی ما باشد، این است که هفت میلیارد قلب برای دوست داشتن و دوست داشته شدن در اختیار داریم. انتخاب همواره با ماست.
بهزاد مقصودی
نوشته شده در تاریخ : ۱۸ آبان ۱۳۹۰