آدمی از همان روزهای غارنشینی فناوریهای نوینی را با توجه به زمان و دانش خود ابداع و اختراع کرده که همین دستساختهها، او و سبک زندگیاش را به شدت تغییر داده است. آیا این روند میتواند در آیندهی نزدیک، از انسان موجود دیگری بسازد که کمتر با پیشینیانش نقطه مشترک داشته باشد؟
بنا به گزارشی که به تازگی در نشریهی علمی نیوساینتیست (New Scientist) منتشر شده، حدود ۱٫۷ میلیون سال پیش نیاکان ما توانایی چندانی برای استفاده از ابزارهای دستساز نداشتند، آنها حتی نمیتوانستند این ابزارها را به خوبی در دست بگیرند. علت این موضوع نیز به دلیل فیزیک بدنی و شکل مچ دست آنها بوده، چرا که مچ دست انسانهای اولیه بیشتر برای آویزان شدن از شاخهی درختان مناسب بود تا در دست گرفتن اشیاء کوچک و بسیار ظریف. این نقیصه به تدریج تا ۸۰۰ هزار سال بعد رفع شد و آدمی توانست از نظر فیزیکی آمادگی لازم برای در دست گرفتن اشیاء پیدا کند.
حال پرسش اینجاست که در فاصلهی این سالها چه اتفاقی روی داده که آدمی به این سطح از توانایی دست پیدا کرده است؟ مجموعهی تازهای از استخوانهای یافت شده مربوط به آن دوران “یعنی حدود ۱٫۴ میلیون سال پیش” راهنمای خوبی برای پی بردن به پاسخ این پرسش چالشی است. این استخوانهای ۱٫۴ میلیون ساله نشان میدهند که دست انسانهای اولیه در این دوران به طرز بهتری برای استفاده از ابزارهای کوچک بهینه شده و به نسبت مردمان پیش از خود “یعنی انسانهای دوران ۱٫۷ میلیون سال پیش” تغییراتی اساسی پیدا کرده بود. از این جالبتر اینکه نوادگان آنها در ۸۰۰ هزار سال بعد، دستهایی به مراتب بهتر برای انجام این کار داشتند که همهی این شواهد نشانگر تکاملی تدریجی در نوع بشر است. دست مردمان ۱٫۴ میلیون سال پیش زائدهی کوچکی داشت که در بخش ابتدایی آن یک استخوان کوچک وجود داشت و به ثبات هر چه بیشتر و بهتر مچ دست و کارایی آن کمک میکرد و شخص را قادر میساخت تا به طرز بهتری اشیاء کوچک را در دست گیرد. با این تکامل تدریجی، آدمی از نظر فیزیکی برای استفادهی بهتر از نوآوریها و اختراعاتش آماده شد. همانطور که ابزارهای سنگی عمومیت یافتند، افرادی که قادر بودند از قدرت مچ دست خود برای گرفتن و برداشتن این ابزارها کمک بگیرند، نسبت به سایرین اولویت بیشتری داشتند.
در حقیقت این یافتهها بدان معنی است که فناوریهای جدید همچون شبکهی به هم تنیدهی اینترنت، جستجوگر گوگل و رایانههای پرقدرت و قابل حمل همچون گوشیهای هوشمند امروزی، به طرز غیرقابل انکاری ما را تغییر میدهند و نه تنها مغز، بلکه بدن ما را از نظر جسمی دستخوش تغییر میکنند و این موضوع قابل انکار نیست.
باید توجه داشت که سطح سواد و دانش فنی فرد در کنار کامیابی و موفقیتش از منظر اقتصادی به طرز بسیار بارزی به تشکیل چرخه منتج میشود، که همهی عوامل آن به هم گره خورده و هر یک موجب تقویت و بروز عامل دیگر میشوند. از سوی دیگر تاثیر فناوریهای امروزی، “به طور نمونه همین گوگل”، بر روی تن و جان آدمی را نمیتوان دست کم گرفت.
در سال ۲۰۱۱ نشریهی علمی ساینس (Science) اقدام به انتشار مقالهای کرد که عنوانش «تأثیر گوگل بر حافظه: عواقب فکری در دسترس بودن همیشگی اطلاعات در نوک انگشتان» بود. نتایج این تحقیق به روشنی نشان میداد، افرادی که بیش از اندازه از گوگل استفاده میکنند، کمتر به حافظهی خود متکی هستند و در یادآوری برخی موارد واقعاً دچار مشکل میشوند. درحقیقت این تحقیق نشان میداد که استفاده از گوگل به تدریج ذهن ما را کند میکند. همچنین مشخص شد که آدمی سبک دیگری را برای به خاطر سپردن موارد مورد نظر فراگرفته است، به گونهای که تنها موضوعات مختلف را به طور حاشیهای به خاطر میآورد، آنها را به کار میگیرد و از اطلاعات بیشتر استفاده میکند. حتی میتوان اینگونه جمعبندی کرد که مردم دادههای کمتری را به خاطر میآورند و در عوض میدانند کجا میتوان اطلاعات گم شده را یافت. این یعنی مغز ما خود را به تدریج به دنیایی عادت میدهد که در آن میتوان اطلاعات را در جای دیگری بجز ذهن آدمی متمرکز کرده و به آنها دسترسی داشت. این موضوع کمی عجیب به نظر میرسد، اما حقیقت آن است، در حالیکه حدود ۹۰۰ هزار سال طول کشید تا مچ دست آدمی برای گرفتن اشیاء کوچک و ریز بهینه گردد، گوگل تنها در عرض کمتر از ۲۰ سال نه تنها بدن بلکه مغز ما را دوباره از نو دست خوش تغییر کرده است.
تصور کنید در ۲۰ سال آتی مغز و بدن آدمی تا چه حد میتوانند تغییر کنند. در دورانی که رایانهها و احتمالاً روباتها چند گام دیگر پیشرفتهاند و بیش از پیش به ما و زندگانیمان نزدیک شدهاند، دورانی که شاهد کارگزاری ابزارهای محاسباتی در بدن انسان خواهیم بود و این یعنی دنیایی که فناوری آن را به سرعت تغییر خواهد داد.
منبع: BUSINESS INSIDER