“جف . ه”،مدیر یک شرکت بزرگ نرمافزاری، میگوید:
شرکت ما، یک هدف داشت: ” بیست درصد رشد سالانه در فروش و سودآوری.”
دوازده سال پیاپی به این هدف میرسیدیم. در یکی از سالها که بررسی کردم دیدم که در فصل سوم سال، کارکنان به هدف پیشبینی شده رسیدهاند.
سه ماه دیگر را چه بایست میکردند؟ به مرخصی بروند یا کارکرد خود را به حساب سال آینده بگذارند؟ در پی راهی افتادم که همگان را به تلاش سازندهتر وادارم.
به نوشتن نامههای شورانگیز و اندیشهآفرین پرداختم و از آنان خواستم تا بالاترین توان خود را نشان دهند.
یک نمونه از نامهها چنین بود:
کارکنان گرامی
هنوز دو ماه از پایان سال باقی است و بسیاری از شما به تکمیل سهمیه تولید پیشنهادی رسیدهاید. هرکس بخواهد میتواند به مرخصی کنار دریا برود. من هیچ مخالفتی ندارم . ولی چنانچه بخواهید، میتوانید عملکرد خود را بالا ببرید و آنچه را در نهادتان دارید، آشکار سازید. به هوش باشید، توجه کنید.
هیچگاه تعهد خودتان را نسبت به استاندارد “برتر بودن” از یاد نبرید. هر روز اندکی بیشتر بکوشید. در یک ماه، مقداری چشمگیر خواهد شد.
ارادتمند:جف
پیامد این مهربانی و صمیمیت، با این پیام ساده و روشن که :”هرروز اندکی بکوشید، در یک ماه مقداری چشمگیر خواهد شد” این بود که سد سهمیه بندی شکسته شود و همه نگاهها به برتر بودن کشیده شود. به گونه ای که جف در میان همگان، خود صاحب واحدی چهار ستاره شود.
برگرفته از كتاب درس هايي بزرگ از مديران برجسته