چند وقت پيش كتابي خواندم با عنوان “دانه‌هاي قهوه”. اين كتاب ۴ اصل اساسي براي موفقيت در هر كسب و كار را در قالب داستاني جذاب و آموزنده بيان مي‌كند. اين چهار اصل عبارتند از: اشتياق (Passion)، مردم (People)، مردم‌داري (Personality) و محصول (Product) كه در علم مديريت به اين چهار اصل چهار P گفته مي‌شود. يكي از اين اصول كه در اكثر سازمان‌ها ناديده گرفته مي‌شود اشتياق در كار است.
“آيا اشتياقي نسبت به آنچه انجام مي‌دهيم داريم؟ اگر نه چرا؟ چه كار مي‌توانيم انجام دهيم كه نسبت به آن اشتياق پيدا كرده و هر روز آن شوق را با خود به محل كارمان ببريم؟ آيا ديگران متوجه اشتياق ما به كارمان مي‌شوند؟ آيا مي‌توانيم در طول زمان اشتياق‌مان را حفظ كنيم؟” اينها سوالاتي هستند كه ممكن است ذهن هر فردي را حتي براي يك بار به خود مشغول كنند.
بي‌شك زماني ميزان كارآيي افراد در يك سازمان بالا مي‌رود كه علاقه‌مند به كار خود باشند. فرد با خواسته‌ها و آرزوهايي وارد يك سازمان مي‌شود و زماني كه به اين خواسته‌ها دست پيدا كرد، احساس رضايت شغلي مي‌كند و نتيجه اين رضايت نوآوري، خلاقيت در كار، افزايش ميزان توليد و يا خدمات مي‌باشد كه قطعا باعث پيشرفت سازمان مي‌شود.
در حقيقت يك سازمان را مي‌توان به زنجيري تشبيه كرد كه كاركنان حلقه‌هاي آن هستند. با ايجاد اشتياق و انگيزه در تك‌تك حلقه‌هاي اين زنجير مي‌توان موجب شادي در آنها گرديده كه اين شادي به كل زنجير منتقل مي‌شود و موجب افزايش قدرت كل سازمان مي‌شود. كاركنان داراي انگيزه و اشتياق نسبت به كار، عموما با مشتريان بهتر رفتار مي‌كنند و طرز صحبت كردن و حركاتشان باعث ايجاد حس مطلوبي در مشتري مي‌شود. در واقع اگر كاركنان يك سازمان داراي انگيزه و اشتياق باشند، اين حس را به مشتريان نيز منتقل مي‌كنند كه در نهايت باعث بهره‌وري بيشتر مي‌شود.
سالها پيش پژوهشگران دريافتند كه مواردي چون ميزان روشنايي، دما، رطوبت و سر و صداي اطراف بر ميزان كارآيي افراد اثر مستقيم دارد اما امروزه همه بر اين باورند كه علاوه بر ارائه خدمات بهداشتي بايد به سلامت رواني و فكري افراد نيز توجه شود.
“چگونه و با چه تدابيري مي‌شود سبب ايجاد انگيزه در كاركنان براي انجام كارها و نوآوري در آنها شد؟” اين پرسشي است كه بسياري از مديران به دنبال جواب آن هستند و نيز يكي از دغدغه‌هاي مديريت امروز است. انگيزه و اشتياق در كار موضوعي نيست كه با يك دستور العمل و يا بخشنامه بتوان كاركنان را وادار به انجام آن كرد، اما يك مدير مي‌تواند كاركنان را در تسلط يافتن در كارشان تقويت كند و در فرصت‌هاي مناسب در صورت دستيابي به اهداف مورد نظر آنها را مورد تقدير قرار دهد.
بايد توجه داشت كه توقع از هر فرد مي‌بايست متناسب با توانايي‌هايش باشد. هيچ چيز عزت نفس و انگيزه را سريع‌تر از اينكه فردي بداند موجب تخريب وضعيت يك سازمان مي‌باشد و نه ياري كننده آن، از بين نمي‌برد. پس بايد همواره به اين موضوع توجه داشت و با تشويق‌ها مانع از بروز چنين حالتي شد.
انجام كار ارزنده و مراقبت از آن تا رسيدن به آن يك رسالت است. يكديگر را در حين كار تشويق و شاد كردن براي انجام كار، شور و شوق ايجاد مي‌نمايد. مديران سازمان‌ها بايد با تاكيد بيشتر براي ايجاد اشتياق در كاركنان نسبت به شغلشان، پيامدهاي مثبت حاصل از آن را به خود و سازمانشان برگردانند.
انتظار مي‌رود مديران با بهره جستن از “هنر مديريت” در كنار “علم مديريت” گامي موثر در جهت ارتقا بهره‌وري سازمان‌ها بردارند.
پريسا متين
۲۸ بهمن ۹۱