لطفا صبر کنید ...

Archive for the ‘آرشیو خواندنی ها’ Category

حسابداری منابع انسانی

Posted on: شهریور ۱۶ام, ۱۳۹۵ by sppcco

در مباحث جدید مدیریتی، موضوع منابع انسانی و راهکارهای ارزیابی این منابع در دهه اخیر جایگاه و اهمیت ویژه ای یافته است که از یک طرف جزو منابع نامحدود تلقی می شوند و از طرف دیگر کم توجهی به آن، کلیه منابع دیگر را تحت تأثیر قرار خواهد داد و در حسابداری نوین نیز مباحث خاصی را مطرح کرده است. امروز تردیدی نیست که منابع نیروی انسانی نیز باید قیمت گذاری و به عنوان بخشی از دارایی های شرکت ها در ترازنامه منعکس شوند و استهلاک این منابع نیز به شیوه ی خاص محاسبه و منظور شود . همچنان که در بسیاری از کشورها استهلاک منابع انسانی نیز در مجموعه هزینه های قابل قبول مالیاتی قرار داده می شود که این موضوع به نوبه ی خود سود را افزایش می دهد. در این مقاله ابتدا تعریفی از حسابداری منابع انسانی ارائه می گردد و سپس تاریخچه و روشهای اندازه گیری آن بیان می شود.

فلم هولتز پنج مرحله را در توسعه حسابداری منابع انسانی ذکر می کند:

مرحله اول سالهای 1966-1960: در این دوره مفهوم حسابداری منابع انسانی استنتاجی از نظریه ی اقتصادی “سرمایه انسانی” و متأثر از مکتب “منابع انسانی نوین” و روانشناسی سازمانهای متمرکز و تأثیر نقش رهبری در سازمان بود.

مرحله دوم سالهای 1971-1966: تحقیقات فنی و عملی در این دوره به الگوهایی برای اندازه گیری دقیق و تعیین هویت استفاده کنندگان بالقوه این روش و استفاده تجربی حسابداری منابع انسانی در سازمان های واقعی معطوف گشت.

مرحله سوم سالهای 1976-1971:‌ این دوره را می توان دوره توجه پژوهشگران و سازمان ها به حسابداری منابع انسانی دانست. سازمان های کوچک تلاش بیشتری برای به کار بردن حسابداری منابع انسانی داشتند. برآوردها و نتیجه گیری های به عمل آمده بر اساس تأثیرات بالقوه اطلاعات حسابداری منابع انسانی بر مدیریت اجرایی و تصمیمات سرمایه گذاران بود.

مرحله چهارم سالهای 1980-1976: این دوره، دوره ی عدم توجه کافی محققان حسابداری و مؤسسه های بازرگانی به حسابداری منابع انسانی بوده است.

مرحله پنجم از سال 1980 تا کنون: که دوره توجه دوباره به حسابداری منابع انسانی است. این موضوع به کمک مطالعات جدید و در قالب کوشش برخی از سازمان های بزرگ برای استفاده از حسابداری منابع انسانی نشان داده شده است.

در سال 1980 تفکر نوینی در زمینه منابع انسانی در علم مدیریت به وجود آمد و پس از شناور شدن نرخ ارز و از میان رفتن ارتباط سنتی طلا و دلار، موضوع نیروی انسانی به عنوان پشتوانه تولید و پول کشورها به صورت یک اصل بدیهی مطرح شد.

حسابداری منابع انسانی، طبق تعریف انجمن حسابداری آمریکا، عبارتست از فرآیند تشخیص و اندازه گیری اطلاعات درباره منابع انسانی و گزارش نتایج مربوطه به افراد علاقمند و ذینفع. در واقع حسابداری منابع انسانی تبدیل مفهوم کیفی و ذهنی ارزش منابع انسانی در قالب کمی و عینی با استفاده از دانش حسابداری است و با سه مبحث مهم و اساسی پیرامون منابع انسانی شامل شناسایی کمیت و کیفیت، ارزیابی و اندازه گیری ارزش اقتصادی و گزارشگری مالی مناسب آن سر و کار دارد.

 

۱- ارائه  اطلاعات ارزش اقتصادی منابع انسانی به عنوان عمده ترین دارایی سازمان در انقلاب اطلاعاتی عصر امروز

اکثر سازمانها می توانند اطلاعات دقیقی در باره داراییهای ملموس خود مانند زمین، ساختمان، ماشین آلات و تجهیزات ارائه دهند ولی معمولا سابقه رسمی از داراییهای ناملموس خود نظیر علائم تجاری، هزینه های تحقیق و توسعه و منابع انسانی که ارزش روز افزونی برای سازمان ایجاد می کنند ندارند. از همین رو نداشتن اطلاعات درباره ارزش اقتصادی دارایی انسانی سازمان و یا هزینه های انجام شده برای پرورش و آموزش افراد متخصص و میزان هزینه از دسته رفته، از نقاط ضعف سیستمهای حسابداری فعلی است.

۲- محاسبه میزان سرمایه گذاری سازمان در منابع انسانی

بسیاری از سازمانها مبالغ عمده ای را صرف برنامه های آموزشی کارکنان می کنند بدون آنکه بازده سرمایه گذاریهای مزبور را ارزیابی و نتایج حاصله را به طور دقیق مورد بررسی قرار دهند. حتی در صورت عدم توانایی تامین هزینه، برنامه آموزشی را متوقف می نمایند. لذا با توجه به ضرورت تفکیک هزینه های واقع شده در ارتباط با نیروی انسانی از سایر هزینه های واحد تجاری، بایستی بین هزینه های جاری و سرمایه ای نیروی انسانی تمایز قائل گردید.

۳- افزایش کارایی مدیریت منابع انسانی

حسابداری منابع انسانی تلفیقی از دو حوزه حسابداری و مدیریت منابع انسانی است. کاربرد روشها و مفاهیم حسابداری و استفاده از فن و الگوهای اندازه گیری میتواند تاثیرات عمیقی بر نحوه اداره کارکنان سازمان داشته باشد و افراد را به مشارکت موثر در پیشرفت اهداف سازمان قادر نماید.

۴- ارزیابی منابع انسانی یک سازمان از این نظر که حفظ شده، تحلیل رفته یا توسعه یافته است.

۵-  شناسایی سود غیرعملیاتی و بهره وری ناشی از سرمایه گذاری در منابع انسانی.

۶- محاسبه میزان ارزشی که منابع انسانی در سایر منابع مالی و فیزیکی سازمان ایجاد می کند.

حسابداری منابع انسانی را میتوان به یکی از دو روش زیر مورد بررسی قرار داد:

۱ – هزینه یابی منابع انسانی

هر سیستم حسابداری منابع انسانی در وهله  اول به شناسایی هزینه های واقع شده در ارتباط با نیروی انسانی که بایستی از سایر هزینه های واحد تجاری تفکیک گردد نیاز دارد.

روشها و شیوه های مورد استفاده باید بین بخش سرمایه ای و جاری هزینه ها تمایز قائل شود.

هزینه یابی منابع انسانی از دو بخش ذیل تشکیل میشود:

۱-۱- هزینه های اولیه: کلیه وجوهی است که صرف تامین و پرورش نیروی انسانی میشود، شامل گزینش نیرو و استخدام، استقرار و آموزش ضمن خدمت، بازآموزی و آموزشهای کاربردی و تخصصی برای کسب مهارت.

۲-۱- هزینه های جایگزینی: هزینه های جایگزینی کارکنانی که در حال حاضر در سازمان مشغول کار هستند که خود شامل موارد زیر است:

الف) هزینه های جایگزینی پستی یا شغلی: هزینه هایی است که صرف جایگزینی فردی در یک سازمان با شخصی که بتواند خدمات مشابهی را ارائه دهد می گردد، از قبیل هزینه های تامین، پرورش، آموزش و کناره گیری. هزینه کناره گیری شامل کلیه هزینه های پاداش کناره گیری، خالی ماندن پست و مابه التفاوت پیش از کناره گیری است.

ب) سایر هزینه های پرسنلی شامل پاداشها (نقدی و غیر نقدی)، تسهیلات (ابزارها، اسباب و اثاثیه و تجهیزات ضروری برای رفاه کارکنان)، سلامت و بهداشت، هزینه های مربوط به مشاوره وگفتگو، حقوق و دستمزد پرداختی و سایر پرداختها مانند حق بیمه.

۲-  ارزشگذاری منابع انسانی:

حسابداری منابع انسانی بیشتر از هزینه یابی نیازمند ارزشگذاری است. مفهوم ارزش منابع انسانی مبتنی بر نظریه ارزش در اقتصاد عمومی است. با توجه به اینکه انسان قادر به ایجاد منافع بالقوه آتی است، میتوان ارزش انسان را مانند سایر منابع به عنوان ارزش فعلی خدمات آتی مورد انتظار تعریف کرد. بنابراین ارزش فرد عبارتست از ارزش فعلی مجموعه ای از خدمات که انتظار می رود فرد در طول دوره خدمت خود در سازمان ایجاد کند. گروهی این نظریه را  رد می کنند و معتقد هستند که انسان فراتر از ارزیابی و در حقیقت غیر قابل ارزیابی است. بنا به نظر محققان برای اندازه گیری منابع انسانی دو مرحله اساسی وجود دارد. در مرحله نخست باید ارزش منابع انسانی به بیان غیر ریالی یا کیفی مشخص گردد و در مرحله بعدی باید آن را به صورت ریالی جهت انعکاس در ترازنامه سازمان ارائه نمود.

  • معیار های مالی مانند فروش و عملکرد مالی
  • معیارهای بازده کالا و خدمات تولید شده، خدمات ارائه شده به مشتری، تعداد خطاها، رضایت مشتری و کیفیت خدمات

معیارهای تقدم و تاخیر زمانی مانند تعجیل در ورود یا خروج و غیبت

طبق تحقیقی که در سال ۲۰۰۴ در زمینه ارزشگذاری منابع انسانی در انگلستان انجام شد معیارهای ذیل به عنوان معیارهایی شناخته شد که در بیش از ۵۰ درصد سازمانها برای ارزشگذاری نیروی انسانی مورد استفاده قرار می گیرد:

  • فعالیتهای سرمایه انسانی
  • اندازه گیریهای ممکن
  • به کارگیری نیروی جدید
  • هزینه، زمان، کمیت، کیفیت و انطباق با معیارهای راهبردی
  • اخراج
  • دلایل ترک شغل و نرخ ترک خدمت
  • پاداش / جبران خدمت
  • سطح پرداختها، تفاوتها، ارزیابی عدالت، رضایت مشتری و رضایت کارکنان
  • شایستگیها / آموزش
  • اندازه گیری سطح شایستگیها، مهارتها، فاصله شایستگیها و سرمایه گذاری در آموزش
  • نمودار نیروی انسانی
  • سن، نرخ ارتقا، مشارکت در فعالیتهای مدیریت دانش، تنوع، رهبری و تعهد سازمانی
  • معیارهای بهره وری
  • درآمد سرانه هر نفر، هزینه عملیاتی هر نفر و ارزش افزوده واقعی هر نفر

طرفداران مدیریت مدرن، ثروت ملل را در چهار مقوله انسان، مواد،  ماشین آلات و پول طبقه بندی کرده اند و اصطلاحات کارگر و انسان را منابع انسانی نامگذاری نموده اند. ولی باید اذعان داشت که منابع انسانی تنها تعداد افراد مشغول در سازمان نیست، بلکه چیزی فراتر از شمارش افراد است. منابع انسانی به  مجموعه دانش، مهارتها، تواناییهای خلاقانه، استعدادها و نگرشهای نیروی کار یک سازمان اطلاق می شود که در واقع مجموع تواناییهای ذاتی، دانش کسب شده و مهارتهای کارمندان می باشد. هزینه منابع انسانی به راحتی در صورت سود و زیان انعکاس می یابد. اما ارزش منابع انسانی هیچ جایگاهی در ترازنامه نداشته و مشکل اصلی دقیقا نداشتن یک فرمول ساده برای محاسبه ان است. گرد آوری اطلاعات سرمایه انسانی و عدم درک مناسب از این اطلاعات، گزارشگری سرمایه انسانی و کیفیت اطلاعات آن را به چالش کشانده است.

سرمایه فکری یک شرکت شامل دانش، تکنولوژی سازمانی، تجربه، روابط مشتری و مهارتهای حرفه ای است که آن را در بازار در موضع رقابتی قرار میدهد و به سه دسته زیر تقسیم می شود:

  1. سرمایه انسانی: توانمندی گروهی شرکت در اتخاذ بهترین راه حلها و انتخاب بهترین افراد
  2. سرمایه ساختاری: توانمندیهای سازمانی شرکت در برآورده کردن نیازهای بازار
  3. سرمایه های مشتری: رابطه سازمان با شبکه شرکتهای تابعه و میزان رضایت آنها از شرکت و وفاداری به آن

عمده ارزش برخی کالاها نیز در جهان امروز برگرفته از سرمایه فکری بوده و بخش اعظم بهای کالاها را این هزینه تشکیل میدهد. بهای تمام شده مواد یک گوشی موبایل بدون در نظر گرفتن تکنولوژی تولید آن بسیار ناچیز است اما تکنولوژی فکری به کار رفته تعیین کننده سهم عمده ارزش آن می باشد. لذا اندازه گیری سرمایه فکری میتواند در دو صورت و در قالب دو معیار صورت گیرد:

  1. معیارهای مستقیم: این روش برای اندازه گیری سرمایه فکری بر اساس مفهوم سود بر داراییها (ROA) مطابق با نسبت سود بر مالیات شرکت برای یک دوره سه تا پنج ساله است. میانگین محاسبه شده در این دوره، تقسیم بر میانگین داراییهای مشهود شرکت در طی همان مدت میشود. سود بر داراییهای حاصل با میانگین صنعت شرکت مقایسه می شود و تفاوت موجود محاسبه می گردد. سپس این ROA  اضافی در دارایی های مشهود شرکت ضرب می شود تا میانگین اضافی سالانه به دست آید. این مقدار، تقسیم بر هزینه های سرمایه ای شرکت، بیانگر ارزش سرمایه فکری خواهد بود.

(هزینه سرمایه ای شرکت/ میانگین داراییهای شرکت)*( ROA صنعت – ROA شرکت) = سرمایه فکری (IC)

همانطور که روشن است مقدار به دست آمده متناسب با میزان داراییهای شرکت است و این همان سرمایه فکری مورد انتظار است، یعنی ارزش مازادی که شرکت علاوه بر ارزش دارایی های خود به دست می آورد.

  1. معیارهای غیر مستقیم: این خریدار است که ارزش را تعیین و تعریف میکند نه فروشنده. بنابراین آنچه که بازار درباره شرکت می گوید ارزشمند است. در ساده ترین حالت می توان گفت که سرمایه فکری مساوی است با تفاوت ارزش بازار شرکت و ارزش دفتری آن. مفهومی که با نام ارزش افزوده بازار شرکت شناخته می شود.

بعنوان مثال ارزش بازار شرکت مایکروسافت مبلغ ۴۱۲ میلیارد دلار و جمع ارزش داراییهای فیزیکی نظیر ساختمان، تجهیزات و اسباب و اثاثیه معادل ۲۴ میلیارد دلار می باشد.

مبلغ ۳۸۸ میلیارد دلار مابه التفاوت از کجا آمده است و این مبلغ بیانگر چیست؟ به جرات میتوان گفت این مبلغ اضافه، ارزش سرمایه فکری است که در لایه های درونی شرکت در قالب روابط سازمانی و به ویژه نیروی انسانی آن نهفته است.

برخی روشهای ارزشگذاری منابع انسانی:

  1. ارزش اقتصادی (ارزش فعلی)
  2. ارزش جایگزینی
  3. ضریب ارزشی
  4. الگوی ارزشگذاری پاداشهای تصادفی
  5. نظریه مزایده
  6. بهای تمام شده تاریخی

سه دلیل اساسی برای ارزیابی داراییهای منابع انسانی و گزارشگری سرمایه گذاری در این داراییها وجود دارد:

  1. تهیه اطلاعات مربوط به وضعیت مالی شامل صورتهای مالی به منظور آگاهی سرمایه گذاران،کارکنان و وام دهندگان.
  2. تعیین مشارکت سرمایه و کار در عملکرد سازمان
  3. ارائه مبنایی بر اساس انگیزه های اقتصادی بیشتر برای اداره سازمان و تهیه اطلاعات گسترده برای انجام وظایف کارمندی

کاهش سرمایه گذاری در منابع انسانی ممکن است باعث افزایش سود کوتاه مدت شود، اما تهدیدی برای سودآوری سازمان در بلند مدت است. حداقل مزیت استفاده از حسابداری منابع انسانی در دسترس قرار گرفتن چنین اطلاعاتی برای سرمایه گذاران است. این اطلاعات را به چهار روش زیر می توان گزارشگری نمود:

۳-۱ – در گزارش هیات مدیره به مجمع عمومی صاحبان سهام: گزارش هیات مدیره به مجمع عمومی صاحبان سهام اغلب شامل اطلاعاتی درباره هزینه های مربوط به منابع انسانی است که ممکن است چشمگیر یا حتی به نسبت مهمتر از هزینه هایی باشد که برای داراییهای عینی انجام شده است. به عنوان یک اقدام اولیه در مورد نحوه عمل حسابداری داراییهای انسانی، گزارش هیات مدیره ممکن است هزینه های انجام شده برای آموزش کارکنان خود را جداگانه گزارش دهد.

این گونه اطلاعات به سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی کمک می کند تا میزان توجه مدیریت به توسعه منابع انسانی را به عنوان عامل حیاتی برای تضمین سوددهی شرکت در بلندمدت ارزیابی کنند. به علاوه، گزارش هیات مدیره باید شامل اطلاعاتی در مورد ترک خدمت کارکنان از لحاظ روند و هزینه آن نیز باشد. شرکت باید در مورد ترک خدمت مدیران کلیدی و متخصصان فنی خود نیز که ممکن است به رقبای تجاری شرکت ملحق شوند یا رقیب جدیدی را به وجود آورند گزارش بدهد. این موضوع در صنایعی که با تکنولوژی پیش می روند و تحقیق و توسعه و دانش فنی در آنها نقش اساسی و مهمی دارد غیرعادی نخواهد بود و امکان وقوع آن وجود دارد.

۳-۲-  گزارش داراییهای نامشهود: این روش توسط موسسه حسابرسی آرتور اندرسن پیشنهاد شده است. این موسسه پیشنهاد می کند که مبالغ عمده ای که صرف داراییهای نامشهود از جمله منابع انسانی می گردد در صورتهای مالی به صورت جداگانه گزارش شود. یعنی شرکتهایی که هزینه ها هنگفتی را در رابطه با داراییهای نامشهود متحمل می شوند، به ویژه شرکتهایی که با وابستگی شدید به تکنولوژی برای کارکنان خود سرمایه گذاری کرده و یا از طریق ادغام و خرید سهام و پرداخت مبالغ گزاف برای سرقفلی فعالیت های تجاری موجود، رشد می کنند،  باید صورتی از داراییهای نامشهود خود را، که بیانگر هزینه ها انجام شده برای انواع داراییهای نامشهود در دوره جاری و همچنین در دوره های گذشته است، ارائه نمایند.

محدودیت مهم این روش آن است که ترازنامه گمراه کننده است. زیرا ارزش داراییهای شرکت کمتر از واقعیت نشان داده می شود. اندازه گیری سود یا زیان نیز تعریف شده است، زیرا کلیه هزینه های مربوط به داراییهای انسانی در دوره ای که واقع  شده اند هزینه جاری تلقی گردیده اند و به همین ترتیب اندازه گیری بازده سرمایه گذاری نیز تعریف شده خواهد بود.

۳-۳ – صورتهای مالی حسابرسی نشده: شرکتها می توانند مجموعه ای از صورتهای مالی را که در برگیرنده سرمایه گذاری در داراییهای انسانی طبق روش های پیشنهادی حسابداری منابع انسانی است به عنوان تکمیل اطلاعات به همراه صورتهای مالی سالانه ارائه و تصریح نمایند که صورتهای مالی مزبور باید جدا از صورتهای مالی اساسی که طبق اصول پذیرفته شده حسابداری تهیه و ارائه شده اند مورد بررسی قرار گیرند.

۳-۴-  ارائه در صورتهای مالی اساسی: در این روش، سرمایه گذاری در داراییهای انسانی به عنوان دارایی بلندمدت مطرح و در زمان عمر مفید مورد انتظار آن مستهلک می شود. اگر چه این کار در مورد سرمایه گذاریها در منابع انسانی معمول و متداول نیست اما برخی از موسسه ها و شرکتها نظیر خطوط هواپیمایی، صنایع الکترونیک و باشگاههای ورزشی و حرفه ای که بخش عمده سرمایه آنان را نیروی انسانی تشکیل می دهد این روش را اعمال می کنند.

این موضوع در واقع طبقه بندی کردن هزینه های انسانی به عنوان هزینه های جاری و هزینه های سرمایه ای است. ضابطه اصلی برای تعیین اینکه چه هزینه هایی باید جاری به حساب آید و چه هزینه هایی سرمایه ای یا دارایی، به امکان بالقوه خدمات آینده بستگی دارد. اگر چه داراییهای نامشهود عمر مفید نامحدود دارند، اما از لحاظ حسابداری باید طی عمر مفید برآوردی، مستهلک شوند. هدف اصلی از استهلاک داراییهای انسانی تطابق استفاده از دارایی با منافع حاصل از آن است. به طور معمول این امر در حسابداری تطابق هزینه ها با درآمدها نامیده می شود. عمر سرویس دهی (خدمت رسانی) برخی از داراییهای انسانی ممکن است معادل دوره انتقال مورد انتظار فرد در سازمان باشد. عمر سرویس دهی برای برخی دیگر ممکن است معادل دوره ای تلقی شود که انتظار می رود فرد پست معینی را در یک سازمان اشغال می نماید یا ممکن است تابعی از وضعیت مورد انتظار تکنولوژی باشد. برای مثال هزینه های جذب و استخدام افراد در سازمان به تناسب دوره ای که انتظار می رود فرد در استخدام سازمان خواهد بود، تعیین می گردد.

اگر چه استهلاک روش اصلی برای تخصیص دارایی انسانی به هزینه هاست، در برخی شرایط و وضعیت ها لازم است که حساب دارایی های انسانی تعدیل شود. برای مثال دارایی انسانی ممکن است به دلیل ترک خدمت کارکنان یا تغییر در برآوردهای دوره های خدمت، تعدیل و یا از حسابها حذف شود. مانده مستهلک نشده حساب دارایی انسانی باید به عنوان زیان دوره ای تلقی شود که تغییر در آن رخ داده است. یک جنبه دارایی های انسانی که  مشکلات گزارشگری خارجی را به وجود می آورد احتمال ترک خدمت کارکنان است.

برخی از سازمانها با کارکنان خود قراردادهای استخدامی دارند که جا به جایی آنها را محدود می کند اما بدیهی است که انسانها در مالکیت سازمانها قرار ندارند و پرسش اصلی حسابداری نیز از همین جا نشات می گیرد که چگونه میتوان این مساله را با در نظر گرفتن ذخیره ای برای هزینه های مورد انتظار ترک خدمت حل کرد.

ارتقای سرمایه انسانی و تاثیر آن بر جنبه های مختلف عملکرد سازمان و در سطحی گسترده تر بر توسعه اقتصادی و اجتماعی جامعه بر کسی پوشیده نیست. ارتقای این سرمایه شامل مجموعه ای از شایستگیها برای استفاده از دانش و مهارت به منظور رسیدن به نتایج برنامه هاست. شایستگیها دربرگیرنده ویژگیهایی همچون خلاقیت، انعطاف پذیری، توانایی رهبری، توانایی حل مساله، برقراری ارتباط سازنده با دیگران، کارآفرینی و مهارت پیچیده ای همچون دانش چگونه آموختن است. تلاش برای اندازه گیری فعالیتهای مرتبط با تشکیل سرمایه انسانی نیازمند استفاده از ابزارها و لوازم مربوط و قابل اتکا خواهد بود. با استفاده از حسابداری منابع انسانی میتوان سرمایه گذاری های پیشنهادی روی منابع انسانی را بر اساس روش هزینه یابی ارزیابی کرد و با استفاده از مدلهای بهای تمام شده تاریخی یا مدل جایگزینی، منابع انسانی خود را اندازه گیری و در گزارشات حسابداری و مدیریت و صورتهای مالی اساسی افشاء نمود. بی تردید در دنیای رو به رشد و دانش محور امروز توجه به نیروی انسانی به عنوان محور توسعه و سیستمهای شناسایی و اندازه گیری این منبع مهم و ارزشمند از ضروریات بوده و نقش مدیران به عنوان تصمیم گیران سازمانی و حسابداران به عنوان تصمیم سازان این عرصه پررنگ تر و حساس تر خواهد بود.

 

منابع :

www.accountingcoach.com

مطالب ارائه شده در سمینار تخصصی حسابداری منابع انسانی

چرخه حسابداری

Posted on: تیر ۲۱ام, ۱۳۹۵ by sppcco

مقدمه

هدف اصلی حسابداری در یک واحد تجاری پردازش رویدادهای مالی به منظور تهیه صورتهای مالی در پایان دوره مالی می باشد. رویداد مالی، رویدادی است که وضعیت مالی واحد تجاری را تحت تاثیر قرار می دهد و از طرفی اسناد قابل اتکایی برای ثبت در دفاتر دارد. واحدهای تجاری بایستی به طور مداوم پردازش اطلاعات مالی را به منظور تهیه صورتهای مالی سالانه، فصلی و یا ماهانه انجام دهند. پاسخگویی به این اهداف مستلزم مراحلی است که به مجموع این مراحل چرخه حسابداری[1] گفته می شود. به عبارت دیگر چرخه حسابداری عبارت است از فرایندی که واحد تجاری به وسیله آن می تواند صورتهای مالی خود را برای یک دوره معین و مشخص زمانی تهیه کند.

در این مقاله ابتدا مراحل چرخه حسابداری تشریح و سپس این مراحل در نرم افزار تدبیر بیان می‌شود.

 

__________________

[1] – Accounting Cycle

چرخه حسابداری:

فرآیندی است که واحد تجاری به وسیله آن می تواند صورتهای مالی خود را برای یک دوره معین و مشخص زمانی تهیه کند. هدف از آن نیز محصول نهایی حسابداری، یعنی صورتهای مالی، می باشد.

چرخه حسابداری شامل موارد زیر است:

  • ثبت سند افتتاحیه: در این مرحله مانده ابتدای دوره حسابها در قالب سند افتتاحیه در حسابها منظور میشود.
  • تجزیه و تحلیل و ثبت مبادلات در دفتر روزنامه به محض وقوع: در این مرحله تعیین میشود که هر رویداد مالی چه اثری بر معادله اصلی حسابداری دارد و پس از تجزیه و تحلیل طبق اصول پذیرفته شده حسابداری، سند حسابداری مرتبط با آن صادر و در دفتر روزنامه ثبت می گردد. لازم به ذکر است که دفتر روزنامه، یکی از دفاتر قانونی است و دفتری است که معاملات و عملیات مالی یک واحد تجاری به طور روزانه و به ترتیب تاریخ در آن ثبت می شود. طبق قانون تجارت، دفتر روزنامه عبارت است از دفتری که تاجر باید همه روزه مطالبات و دیون و داد و ستد تجاری و معاملات راجع به اوراق تجارتی (از قبیل خرید و فروش و ظهرنویسی) و به طور کلی جمیع واردات و صادرات تجارتی خود را به هر اسم و رسمی باشد و وجوهی که برای مخارج شخصی خود برداشت میکند در آن ثبت کند.
  • نقل از دفتر روزنامه به دفتر کل: پس از آنکه رویدادهای مالی در دفتر روزنامه ثبت شد، مبالغ بدهکار و بستانکار حسابهای مربوط در دفتر کل نوشته میشود که به این کار انتقال اطلاعات از دفتر روزنامه به کل می گویند. دفتر کل نیز یکی دیگر از دفاتر قانونی است و عبارت است از مجموعه حسابهایی که برای ثبت و خلاصه کردن اطلاعات مربوط به رویدادهای مالی یک واحد اقتصادی از آن استفاده می شود. طبق قانون تجارت، دفتر کل دفتری است که تاجر باید کلیه معاملات را لااقل هفته ای یک مرتبه از دفتر روزنامه استخراج و انواع مختلف آن را تشخیص و جدا کرده و هر نوعی را در صفحه مخصوصی در آن به طور خلاصه ثبت کند.
  • تهیه ترازآآزمایشی: تراز آزمایشی فهرستی از نام و مانده کلیه حسابها در یک زمان مشخص میباشد که در چهار قالب دو ستونی، چهار ستونی، شش ستونی و هشت ستونی تهیه می شود.
  • انجام ثبت های اصلاحی (تعدیلی): در واحدهای تجاری در پایان دوره مالی بعضی از حسابها نیاز به اصلاح دارند. اگر مبنای نقدی حسابداری مورد استفاده قرار گیرد، نیازی به اصلاح حسابها وجود ندارد، چرا که تمامی مبادلات نقدی در طول دوره ثبت شده اند. اما در مبنای تعهدی حسابداری، به منظور گزارش ماندههای صحیح در صورتهای مالی در پایان هر دوره مالی بایستی ثبتهای اصلاحی صورت گیرد. ثبت های اصلاحی موجب می شود که درآمدها به دوره ای که در آن ایجاد شده اند و هزینه ها نیز به دوره ای که در آن به وقوع پیوسته اند اختصاص یابند. همچنین ثبت های اصلاحی به منظور اندازه گیری صحیح سود و گزارش صحیح حسابهای دارایی و سرمایه الزامی می باشد.

پیش پرداخت های هزینه و پیش دریافت درآمد از جمله حسابهایی هستند که در پایان دوره مالی اصلاح می شوند.

اصلاح پیش پرداخت هزینه: پیش پرداخت هزینه، زیر مجموعه ای از دارایی ها است که معمولا در آینده ای نزدیک منقضی شده و یا به مصرف می رسند. پیش پرداخت اجاره و بیمه نمونه هایی از این دارایی ها هستند.

پیش پرداخت ها به نسبت منقضی و یا مصرف شدن، از حساب دارایی خارج (بستانکار شده) و به حساب هزینه مربوطه (بدهکار شده) انتقال پیدا میکنند.

اصلاح پیش دریافت درآمد: پیش دریافت درآمد، وجوهی است که واحد تجاری قبل از انجام کاری برای مشتریان از آنها دریافت می کند. با این عمل یک بدهی به نام پیش دریافت یا درآمد انتقالی یا کسب نشده ایجاد می شود که حاکی از تعهدات ارائه کالا یا خدمات به مشتری می باشد.

هنگامی که واحد تجاری، کار تعهد شده را تکمیل کرده باشد، پیش دریافت (بدهی) کاهش (ثبت بدهکار) و حساب درآمد افزایش (ثبت بستانکار) پیدا می کند.

  • تهیه تراز آزمایشی اصلاح شده: همان تراز آزمایشی تهیه شده در مرحله 4 میباشد با این تفاوت که ثبت های اصلاحی اثر خود را بر مانده حسابها گذاشته اند. این تراز آزمایشی نیز به 4 شکل دو ستونی، چهار ستونی، شش ستونی و هشت ستونی تهیه می شود.  
  • تهیه صورت سود و زیان: مراحل زیر جهت تهیه صورت سود زیان طی میشود:

الف: تهیه تراز آزمایشی اصلاح شده در آخرین سطح حساب

ب: تعیین حسابهای سود و زیانی (موقت) موجود در تراز آزمایشی

ج: تهیه صورت سود و زیان طبق استانداردهای حسابداری با توجه به حسابهای تعیین شده در مرحله قبل

  • بستن حسابهای موقت: یعنی صفر کردن مانده حسابهای موقت، که عبارتند از حسابهایی که مانده آنها به دوره مالی بعد انتقال پیدا نمیکند و شامل کلیه درآمدها و هزینه ها می باشند.

بستن حسابهای موقت طی مراحل زیر انجام می شود:

الف: حسابهای موقت به حسابی تحت عنوان “حساب سود و زیان” بسته می شوند.

ب: انتقال مانده “حساب سود و زیان” به “حساب سود و زیان انباشته”: مانده “حساب سود و زیان” که نشان دهنده سود و زیان واحد تجاری در دوره جاری می باشد، باید به “حساب سود و زیان انباشته” که یک حساب دائمی و جزئی از حساب سرمایه می باشد، انتقال پیدا کند.

  • تهیه تراز آزمایشی پس از بستن حسابهای موقت در آخرین سطح حساب: این گزارش فهرستی از نام و مانده کلیه حسابهای ترازنامهای (دائمی) می باشد چرا که در مرحله قبل مانده تمامی حسابهای موقت صفر شده است. این تراز آزمایشی نیز در چهار قالب دو ستونی، چهار ستونی، شش ستونی و هشت ستونی تهیه می شود.  
  • تهیه ترازنامه: مراحل زیر جهت تهیه ترازنامه طی شود:

الف: تهیه تراز آزمایشی پس از بستن حسابهای موقت در آخرین سطح

ب: تهیه ترازنامه طبق استانداردهای حسابداری با توجه به تراز آزمایشی تهیه شده در مرحله قبل.

  • بستن حسابهای دائمی: یعنی صفر کردن مانده حسابهای دائمی که عبارتند از حسابهایی که مانده آنها به دوره مالی بعد انتقال پیدا می کند و شامل داراییها، بدهی ها و سرمایه می باشند.

حسابهای دائمی به حسابی تحت عنوان “حساب تراز اختتامیه” بسته می شوند.

چرخه حسابداری در نرم افزار جامع مالی و اداری تدبیر:

همانطور که بیان شد، چرخه حسابداری شامل موارد زیر است:

  • ثبت سند افتتاحیه: صدور سند افتتاحیه در نرم افزار حسابداری تدبیر به یکی از دو صورت زیر انجام میپذیرد:

الف: از طریق منوی حسابداری، عملیات ویژه، صدور سند افتتاحیه جدید برای اولین بار و هنگام راه اندازی نرم افزار جامع مالی و اداری تدبیر صورت می گیرد. در این حالت سیستم یک سند خالی ایجاد می کند و کاربر باید تمام آرتیکلهای سند افتتاحیه را مستقیما در این سند ثبت نماید.

ب: باز هم از طریق همان منوی حسابداری، عملیات ویژه، صدور سند افتتاحیه اما این بار در دوره های مالی بعدی صورت می گیرد. در این حالت، اطلاعات مربوط به دوره مالی قبل در نرم افزار موجود بوده و عملیات بستن حسابها و صدور سند اختتامیه در دوره مالی قبل انجام شده است. در این سناریو، سند افتتاحیه به صورت مکانیزه طبق اطلاعات موجود در سند اختتامیه دوره مالی قبل و با توجه به استانداردهای حسابداری صادر می شود.

  • تجزیه و تحلیل و ثبت مبادلات: ثبت مبادلات و صدور سند حسابداری در نرم افزار مالی تدبیر به یکی از دو طریق زیر انجام میشود:

الف: از طریق منوی حسابداری، عملیات اسناد، سند جدید، می توان یک سند حسابداری عادی ایجاد نمود و آرتیکلهای مالی را درون آن ثبت کرد.

ب: از طریق صدور سند مکانیزه توسط زیر سیستم های خرید و فروش، انبار، خزانه داری و… که در این روش با توجه به ماهیت عملیات و طبق اصول پذیرفته شده حسابداری سند مربوط به رویداد مالی به صورت مکانیزه صادر می گردد. 

 

  • ثبت معاملات و رویدادهای مالی در دفتر روزنامه و نقل از دفتر روزنامه به دفتر کل:

در نرم افزار جامع مالی و اداری تدبیر، به محض ثبت سند حسابداری، معاملات و رویدادهای مالی به صورت مکانیزه به دفتر روزنامه و کل انتقال پیدا می کند و به صورت زیر قابل فراخوانی است:

الف: دفتر روزنامه: منوی حسابداری، دفاتر حسابداری، دفتر روزنامه .

ب: دفتر حساب: منوی حسابداری، دفاتر حسابداری، دفتر حساب. توجه شود که در صورتی که حساب انتخاب شده در سطح کل باشد، دفتر کل، در صورتی که حساب انتخابی در سطح معین باشد، دفتر معین و اگر حساب انتخابی در سطح تفصیلی باشد، دفتر تفصیلی فراخوانی می شود.

  • تهیه تراز آزمایشی: پس از صدور و ثبت سند حسابداری، این گزارش در سه سطح حسابهای کل، معین و تفصیلی و در چهار قالب دو ستونی، چهار ستونی، شش ستونی و هشت ستونی به طریق زیر قابل تهیه است:

منوی حسابداری، گزارشهای مالی، تراز آزمایشی.

  • انجام ثبت های اصلاحی (تعدیلی): ثبت های اصلاحی از طریق منوی حسابداری، عملیات اسناد، سند جدید قابل اعمال میباشند.
  • تهیه تراز آزمایشی اصلاح شده: عینا مطابق توضیحات مرحله 4 میباشد، اما دقت شود که بازه زمانی تهیه تراز آزمایشی بعد از سندهای صادر شده اصلاحی باشد.  
  • تهیه صورت سود و زیان: این گزارش از طریق منوی حسابداری، گزارشهای مالی، سود و زیان، پس از تعیین بازه زمانی و نرخ مالیات قابل تهیه و ارائه میباشد.
  • بستن حسابهای موقت: قبل از عملیات بستن حسابها به موارد زیر توجه شود:

الف: ثبت عادی کلیه اسناد حسابداری

ب: بررسی تراز آزمایشی: قبل از بستن حسابها، تراز آزمایشی واحد تجاری را کاملا بررسی نموده و از صحت آن مطمئن شوید.

ج: استفاده از انبارگردانی و بررسی صحت موجودی ها

د: کنترل کاردکس کالا و انجام بازسازی کاردکس در صورت لزوم

پس از کنترل موارد بالا، عملیات بستن حسابهای موقت از طریق منوی حسابداری، عملیات ویژه، بستن حسابهای موقت، انجام می شود و سند حسابداری مرتبط با آن نیز به صورت مکانیزه صادر می گردد.

توجه شود که، ثبت مربوط به انتقال مانده “حساب سود و زیان” به  “حساب سود و زیان انباشته” نیز در همین سند انجام می شود.

  • تهیه ترازنامه: این گزارش از طریق منوی حسابداری، گزارشهای مالی، ترازنامه و پس از بستن حسابهای موقت و ورود تاریخ مورد نظر، قابل تهیه و ارائه میباشد.

بستن حسابهای دائمی: این امکان از طریق منوی حسابداری، عملیات ویژه، صدور سند اختتامیه در دسترس کاربران قرار داده شده و سند حسابداری مرتبط با آن نیز به صورت مکانیزه طبق استانداردهای حسابداری صادر می شود.

 

منابع :

www.accountingcoach.com/accountingprinciples

ایرج نوروش، اصول حسابداری 1

مستندات آموزشی نرم افزار جامع مالی و اداری تدبیر

بودجه ‏بندی

Posted on: خرداد ۲۵ام, ۱۳۹۵ by sppcco

فصل اول: مبانی بودجهبندی

مقدمه:

محدودیت منابع اقتصادی بر همه جوامع حاکم است. از سوی دیگر، نیازهای انسان نامحدود است، لذا جوامع انسانی ناگزیرند تا در بکارگیری منابع در اختیار به نوعی برنامه‏ریزی نمایند. به نحوی که نیازهای نامحدود بر حسب اهمیت آنها اولویت‎بندی شده و منابع در اختیار صرف مرتفع نمودن نیازهای مهم‏تر گردد.

بر اساس همین مفهوم است که سازمان‎ها نیز به برنامه‎ریزی اقدام می‎کنند. از نظر مالی، مهمترین ابزار برنامه‎ریزی سازمان‏ها، تدوین بودجه [1] است.

بودجه‏بندی، ابزاری حسابداری است که جهت عملیاتی کردن استراتژی سازمان از آن استفاده می‎شود. این ابزار به مدیران کمک می‎کند تا بتوانند اقدامات لازم در راستای موفقیت در بازار و حفظ رضایت مشتریان را برنامه‎ریزی و کنترل نمایند.

بودجه‎ها ابعاد مالی فعالیت‏های برنامه‏ریزی شده را نشان می‏دهند و مدیران با استفاده از آنها قادر خواهند بود مشکلات بالقوه را پیش‏بینی و در جهت رفع آنها اقدام نمایند. بدین ترتیب مدیران بجای برخورد با مشکلات بالقوه، از تمام انرژی در دسترس خود استفاده خواهند کرد تا به بهترین وجه از فرصت‏های پیش رو بهره‏برداری نمایند.

بودجه و برنامه‎ریزی:

بودجه بیانی مستند و مشروح از برنامه‎ها و اهداف مدیریت برای یک دوره زمانی مورد نظر در آینده است.

به بیانی دیگر بودجه عبارت است از:

الف) بیان کمّی اهداف مدیریت برای یک دوره زمانی خاص

ب) ابزاری در جهت هماهنگی اقدامات لازم برای اجرایی کردن این اهداف.

بودجه‎بندی[2] بخشی جدایی‏ناپذیر از برنامه‏ریزی است. انواع برنامه‏ریزی با توجه به دوره  زمانی عبارتند از:

  1. برنامه بلند مدت: به طور معمول دوره‎ای بین 5 تا 10 سال را در بر می‎گیرد. این گونه برنامه‎ها ماهیت راهبردی داشته و در برگیرنده اهداف کلی سازمان هستند.
  2. برنامه میان مدت: دوره‏ای بین 1 تا 5 سال را شامل می‏شود.
  3. برنامه کوتاه مدت: دوره زمانی کمتر از 1 سال را پوشش می‏دهد. در برنامه‎های کوتاه مدت، عملیات هر ماه، هفته و حتی روزانه به تفصیل ارائه می‎گردد.

اهداف بودجه‎بندی:

اهداف کلی بودجه عبارت است از:

  1. انتقال راهکارها و آرمان‎های سازمانی به کلیه قسمت‏های سازمان (از قبیل هر بخش، واحد یا دایره)
  2. تفویض اختیار به مدیران بخش‏های مختلف (اختیار جهت مصرف منابع و مسئولیت‏پذیری در قبال نتایج تصمیم‏ها)
  3. هماهنگی فعالیت‏های عملیاتی از قبیل تولید و فروش
  4. اندازه‏گیری و مقایسه نتایج واقعی با پیش‏بینی شده
  5. نظارت بر عملکرد واقعی و در موارد لزوم پیگیری انحرافات ایجاد شده.
  6. تشویق مدیران به برآورده کردن انتظارات و استفاده از منابع سازمان به طور کارا

ارزیابی و بازبینی مجدد استراتژی و طرح‏های عملیاتی هنگامی که شرایط تغییر می‎کند.

طبقه‎بندی بودجه‎ها:

بودجه ثابت[1]:

بودجه‏ای است که از یک سطح معین فعالیت تهیه می‎شود. فعالیت می‏تواند میزان تولید، میزان فروش، تعداد، ساعت کار و غیره باشد. به طور مثال اگر هزینه مواد اولیه فقط برای تولید 200 هزار محصول برآورد شود، به آن بودجه ثابت می‎گویند.

بودجه قابل انعطاف[2]:

بودجه‏ای است که دامنه معینی از فعالیت را در سطوح مختلف آن در بر می‎گیرد و رابطه آن به صورت زیر تعریف می‏شود:

Y = A + BX

که در این رابطه Y جمع هزینه، A مبلغ ثابت هزینه، B نرخ محرک هر واحد و X محرک فعالیت است.

همانطور که در این رابطه ملاحظه می‎شود، هزینه را می‏توان به دو گروه ثابت و متغیر تقسیم کرد.

هزینه ثابت[3]: هزینه‏ای است که در یک دامنه معین از فعالیت طی یک دوره در کل ثابت باشد. مثلاً هزینه اجاره، بیمه و استهلاک

هزینه متغیر[4]: هزینه‎ای است که در کل همسو با تغییرات سطح فعالیت است به نحوی که با افزایش سطح فعالیت مبلغ کل هزینه متغیر افزایش و با کاهش سطح فعالیت کاهش می‎یابد.

_________________

[1] Static budget

[2] Flexible budget

[3] Fixed costs

[4] Variable costs

بودجه بر مبنای صفر[1]:

در روال عادی بودجه‎بندی با استناد به ارقام تاریخی گذشته و اصلاح و تعدیل آنها، نسبت به پیش‏بینی وقایع آینده اقدام می‏کنند. اما در بودجه‎بندی بر مبنای صفر، بدون در نظر گرفتن اطلاعات گذشته، بودجه سال‎های آینده را برآورد می‎کنند. در این بودجه‏بندی تأکید اساسی بر این است که بودجه و برنامه‎های فعلی نباید پایه و اساس تدوین بودجه سال‎های آتی قرار گیرد. بلکه همه ساله باید تمام بررسی‎ها و برآوردها از ابتدای امر صورت گیرد.

این نوع بودجه نیاز به دقت و صرف وقت بسیار فراوان دارد به نحوی که برنامه‎ها و بودجه‎ها طوری باید تنظیم شوند که احیاناً در مراحل بعد نیازی به اصلاح و تعدیل و یا حذف آنها نباشد.

بودجه مستمر یا چرخشی[2]:

بودجه مستمر یا چرخشی بودجه‎ای است که همواره برای یک دوره زمانی خاص آتی در دسترس می‎باشد. یعنی پس از سپری شدن یک ماه، رقم آن از بودجه حذف و ارقام بودجه‎ای در آخر اضافه می‎شود. بنابراین همیشه یک بودجه دوازده ماهه در اختیار است.

امروزه بسیاری از شرکت‏ها از بودجه مستمر چرخشی استفاده می‎کنند.

بودجه جامع[3]:

بودجه جامع ترکیبی از کلیه بودجه‏ها است به نحوی که تصویری فراگیر از همه جنبه‎های عملیات سازمان برای یک دوره زمانی معین در آینده ارائه می‎دهد.

بودجه جامع، طرحی جامع برای دوره مالی پیش رو است. این دوره مالی اغلب یک ساله، فصلی و یا ماهانه است. در این بودجه، تصمیم‎ها و عملیات آتی یک سازمان منعکس شده و خلاصه‎ای از این تصمیم‎ها در قالب مجموعه‏ی صورت‏های مالی بودجه شده ارائه می‎شود. این صورت‏های مالی پیش‏بینی شده، اغلب حاصل برآوردهای فروش و مخارج دوره آتی بوده و شامل صورت سود و زیان بودجه‏ای، ترازنامه بودجه‏ای و صورت جریان نقد بودجه‏ای هستند.

_____________________

[1] Zero-based budgeting

[2] Rolling budget

[3] Master budget

بودجه جامع از دو بخش کلی زیر تشکیل شده است:

  1. بودجه عملیاتی[1]

در بودجه عملیاتی، مدیران برای درآمد فروش، تولید و هزینه‏های عملیاتی برنامه‏ریزی می‏کنند. به بیان دیگر بودجه عملیاتی بودجه‌ای است که نتایج مورد انتظار از اجرای عملیات را بر سود شرکت نشان می‎دهد و در برگیرنده اجزای مختلف صورت سود و زیان بودجه‎ای است. مراحل تهیه آن طبق نمودار شماره یک است.

  1. بودجه مالی

در این بودجه، نحوه دست‏یابی به منابع و وجوه لازم جهت اجرای بودجه عملیاتی و نحوه مصرف آن وجوه طی دوره بودجه پیش‎بینی می‎شود. به عبارت دیگر در بودجه مالی، طرح‏های مدیریت جهت انجام مخارج سرمایه‎ای و مدیریت وجه نقد، منعکس و نتیجه آن در ترازنامه بودجه‎ای و صورت جریان وجه نقد بودجه‎ای ارائه می‎شود. مراحل تهیه آن طبق نمودار شماره دو است.

 

محدودیت‎های بودجه‎بندی

  1. بودجه فقط یک برآورد است و نه مستندی از واقعیت. بنابراین بودجه هرگز نمی‏تواند از تحقق کامل ارقام پیش‏بینی شده اطمینان حاصل کند.
  2. بودجه جایگزینی برای عملکرد صحیح مدیریت نیست.
  3. تدوین بودجه تضمینی برای موفقیت نیست. موفقیت فقط با تلاش مدیریت و کارکنان سازمان حاصل می‎شود.
  4. پس از تدوین بودجه، تغییر در آن دور از ذهن نیست. با تغییر شرایط، بودجه باید تعدیل و اصلاح شده و یا بودجه جدیدی تهیه گردد.

____________________

[1] Operating budget

نمودار شماره یک بودجه عملیاتی

1

نمودار شماره دو بودجه مالی

2

منابع :

دکتر ایرج نوروش مرور ی جامع بر حسابداری صنعتی

محمد نصیرپور بودجه بندی

SID KEMP & ERIC, BUDGETING FOR MANAGERS – 2003

 

حسابداری کالای امانی

Posted on: خرداد ۲۱ام, ۱۳۹۵ by sppcco

مقدمه:

واحدهای تجاری به منظور بدست آوردن بازارهای جدید و فروش بیشتر محصولات و در نتیجه کسب سود بیشتر ناچار هستند که دامنه فعالیت‎های خود در مناطق جغرافیایی دیگر (اعم از داخل یا خارج کشور) گسترش دهند. یکی از راه‎های فروش محصولات، ایجاد واحدهای تجاری فرعی و یا شعب متعدد در نقاط مختلف است. اما چنین کاری نیازمند سرمایه‎گذاری قابل ملاحظه و استقرار نیروی انسانی وابسته به واحد تجاری و همچنین انجام هزینه‏هایی می‏باشد که ممکن است توجیه اقتصادی نداشته باشد؛ لذا واحدهای تجاری با ایجاد ارتباط با فروشندگان کالاها در مناطق مورد نظر خود مبادرت به فروش محصولات و کسب درآمد می‎نمایند. بدین طریق که بر اساس قراردادی محصولات خود را به صورت امانی در اختیار یک شخص حقیقی یا حقوقی قرار می‎دهند تا ایشان به نمایندگی از طرف واحد تجاری، کالاها را به فروش رسانند.

در سال‎های اخیر با بهبود روش‏های توزیع و گسترش فروشگاه‏های زنجیره‏ای و شرکت‏های تعاونی، فروش کالا به صورت امانی کاهش یافته‎است؛ اما با این وجود در برخی از زمینه‏ها مانند فرآورده‏های کشاورزی، اشیای نفیس، لوازم منزل، مجلات و روزنامه‎ها کماکان رواج دارد.

در این مقاله، ابتداعملیات حسابداری مربوط به کالای امانی در دفاتر ارسال‎کننده و دریافت‎کننده کالا تشریح ودر ادامه، عملیات حسابداری کالای امانی با استفاده از نرم‎افزار تدبیر بیان می‎شود.

 

معرفی برخی واژههای کلیدی در حسابداری امانی

آمر: شخص یا شرکتی که کالا را برای فروش، به طور امانی به خریدار می‎فرستد، آمر می‏نامند. به عبارت دیگر آمر،همان ارسال‎کننده کالای امانی است.

حقالعملکار: شخص یا مؤسسه‎ای که کالای امانی را برای فروش دریافت می‎کند و بابت فروش آن مبلغی به عنوان کمیسیون یا حق‎العمل از آمر دریافت می‎کند.به عبارت دیگر حق‎العملکار، دریافت‎کننده کالای امانی است.

کالای امانی: کالای ارسالی توسط آمر که تصرف آن به امانت نزد حق‎العملکار است.

 

تفاوت میان فروش عادی و فروش کالای امانی

  1. در فروش عادی به محض انجام عمل فروش، خریدار مالک کالا می‏شود و تمام مزایای و مخاطرات کالا به وی انتقال پیدا می‎کند. حال آنکه در کالای امانی با اینکه آمر کالا را به منظور فروش برای حق‏العملکار می‏فرستد، تا هنگامی که کالای ارسالی به فروش نرسد، همچنان مالک کالااست. بنابراین در این وضعیت هیچ گونه سودی شناسایی نمی‎شود. زیرا مزایا و مخاطرات کالا به حق‎العملکار منتقل نمی‎شود.
  2. در فروش کالای امانی، چنانچه حق‎العملکار، ورشکست شود، آمر می‎تواند کالای خود را عیناً پس بگیرد اما اگر به جای ارسال کالا به طور امانی، مستقیماً و به طور عادی آن را به او فروخته بود، نمی‏توانست چنین کاری کند بلکه باید مانند سایر طلبکاران اقدام کرده و احیاناً چند درصدی از طلب خود را وصول نماید.

 

عملیات حسابداری کالای امانی

الف: حسابداری کالای امانی در دفاتر آمر (ارسال‎کننده کالا):

حسابداری کالای امانی در دفاتر آمر به روش‎های مختلف انجام می‎شود که رایج‎ترین آنها، روش ثبت به بهای تمام شده است که در این روش از حساب‎های زیر استفاده می‌شود:

 

  1. حساب کالای امانی

حسابی است که به طور جداگانه برای فروش‌های امانی از آن استفاده می‎‌شود. این حساب، ماهیت یک حساب سود و زیانی را دارد و مانده‏ی آن نشان‎دهنده سود یا زیان حاصل از فروش کالای امانی است.

بهای تمام شده کالای ارسالی، «مخارج مرتبط با کالای امانی1» در بدهکار این حساب ثبت می‎شود و فروش کالای امانی، «موجودی کالای امانی در پایان دوره مالی2» در بستانکار این حساب ثبت می‏شود. بنابراین مانده این حساب نشان دهنده سود یا زیان حاصل از فروش کالای امانی است یعنی مانده بستانکار آن نشان‎دهنده سود کالای امانی و مانده بدهکار آن نشان‎دهنده زیان فروش کالای امانی می‎باشد.

 

1-1-مخارج مرتبط با کالای امانی

آمر به منظور رساندن کالا به حق‏العملکار مخارجی متحمل می‎شود و حق‎العملکار نیز در ارتباط با کالای مذکور مخارجی را به نمایندگی از طرف آمر پرداخت می‎کند. این مخارج بدون توجه به اینکه توسط چه کسی پرداخت شده‎است به دو دسته زیر تقسیم می‏شوند:

الف) مخارج قابل انتساب به کالای امانی: مخارج لازم و ضروری جهت رساندن کالای امانی به انبار حق‌العملکار است. به عبارت دیگر مخارجی هستند که تا رسیدن کالا به انبار حق‎العملکار تحمل گردیده و موجب افزایش قیمت کالای امانی شده و به بدهکار این حساب انتقال می‎یابد. این مخارج ماهیت دارایی داشته و در پایان دوره، نسبت به بهای تمام‎شده کالای فروش‎رفته امانی و موجودی کالای پایان دوره امانی، تسهیم می‌شوند. هزینه‎های بسته‏بندی، بارگیری، حمل، بیمه، گمرکی و تخلیه بار، نمونه‎هایی از این مخارج می‎باشند.

  • مخارج غیر قابل انتساب به کالای امانی (هزینه‎های فروش کالای امانی): مخارجی هستند که ماهیت هزینه دوره دارند و تنها قابل انتساب به بهای تمام‎شده کالای فروش رفته امانی می‎باشند. این مخارج پس از رسیدن کالای امانی به انبار توسط حق‎العملکار تحمل می‎گردد و به موجودی کالای پایان دوره امانی تخصیص نمی‎یابد. هزینه انبارداری، آگهی و تبلیغات، حق کمیسیون فروش حق‎العملکار و تعمیر کالای امانی، هزینه‎هایی از این قبیل هستند.

 

1-2-موجودی کالای امانی در پایان دوره مالی

معادل بخشی از محموله امانی که تا پایان دوره فروخته نشده است با استفاده از فرمول زیر محاسبه می‎گردد تا از حساب کالای امانی کسرگردد (بستانکار شود). همانطور که اشاره شد تنها هزینه‌های قابل انتساب به کالای امانی در محاسبه بهای تمام‎شده کالای پایان دوره امانی مدنظر قرار می‎گیرد.

بهای تمام‎شده کالا نزد حق‎العملکار= تعداد موجودی× ](بهای تمام شده کالای ارسالی+هزینه‎های ارسال کالا به وسیله آمر)/تعداد کالای ارسالی[+(هزینههای حق‏العملکار به استثنای هزینه‎های فروش/تعداد کالای پایان دوره)

نحوه کدینگ حساب کالای امانی:

گروه حساب سطح کل سطح معین
فروش کالای امانی کالای امانی- نام حق‎العملکار

 

  1. حساب کالای ارسالی

این حساب یک حساب سود و زیانی است. بهای تمام‎شده کالای ارسالی در هنگام ارسال کالا به حق‎العملکار (در صورتی که از روش ادواری جهت نگهداری موجودی‎ها استفاده شود) در بستانکار این حساب ثبت می‎گردد و مانده این حساب در پایان دوره مالی با حساب عملکرد سود و زیان بسته می‎شود. دقت شود در صورتی که روش نگهداریموجودی‎ها دائمی باشد، بهای تمام‎شده کالای ارسالی، در هنگام ارسال کالا به حق‎العملکار، در بستانکار حساب موجودی کالای مربوطه ثبت می‎گردد.

نحوه کدینگ کالای ارسالی(تنها در صورت استفاده از روش ادواری این حساب ایجاد می‌شود.)

گروه حساب سطح کل سطح معین
بهای تمام‎شده کالای فروش‎رفته کالای ارسالی کالای ارسالی- نام حق‎العملکار

 

  1. حساب حق‌العملکار

این حساب یک حساب دائمی و حساب شخص حق‎العملکار است و مانده آن نشان‏دهنده طلب یا بدهی آمر به حق‌العملکار می‎باشد.به عبارتی، مانده بستانکار آن نشان‎دهنده بدهی آمر به حق‌العملکار و مانده بدهکار آن نشان‌دهنده طلب آمر از حق‌العملکاراست. هنگام فروش کالا توسط حق‌العملکار، این حساب بدهکار می‌شود وهنگام پرداخت هزینه کالای امانی توسط حق‎العملکار، شناسایی حق کمیسیون حق‎العملکار، این حساب بستانکار می‎شود.

نحوه کدینگ حساب حق‎العملکار

گروه حساب سطح کل سطح معین سطح تفصیلی
دارایی جاری حساب دریافتنی تجاری حق‎العملکار- کالای امانی نام حق العملکار

 

ب) حسابداری کالای امانی در دفاتر حق‏‌العملکار (گیرنده کالای امانی)

معمولاً حق‎‌العملکار پس از دریافت کالا بهای آن را در دفاتر خود ثبت نمی‎کند اما مقدار و قیمت هر واحد و دیگر مشخصات کالا را در دفاتر آماری خود یادداشت می‎نماید. حق‎‌العملکار در دفاتر خود از حساب‌های زیر استفاده می‌کند:

  1. حساب آمر: این حساب یک حساب دائمی است و حساب شخص آمر است. مانده آن نشان دهنده طلب یا بدهی حق‎‌العملکار به آمر می‎باشد. یعنی مانده بستانکار آن نشان‎دهنده بدهی حق‎العملکار به آمر و مانده بدهکار آن نشان‎دهنده طلب حق‎العملکار از آمر است.

هزینه‌های پرداختی توسط حق‎العملکار بابت کالای امانی، حق کمیسیون حق‌العملکار در بدهکار این حساب ثبت می‎شود.

بهای کالای فروخته شده توسط حق‎‏العملکار در بستانکار این حساب ثبت می‎شود.

 

نحوه کدینگ حساب آمر

گروه حساب سطح کل سطح معین سطح تفصیلی
بدهی جاری بسانکاران تجاری آمر- کالای امانی نام آمر

 

  1. حساب درآمد حق‎العمل: این حساب یک حساب سود و زیانی است و نشان‎دهنده‎ی حق کمیسیون دریافتی توسط حقالعملکار از آمر می‎باشد.

نحوه کدینگ حساب درآمد حق‎العمل

گروه حساب سطح کل سطح معین
درآمدهای غیرعملیاتی سایر درآمدها درآمد حق‎العمل

 

مزایای فروش کالای امانی برای حق‎العملکار

  1. به دلیل نوسانات قیمت کالا در بازار، (چه بسا ممکن است کالای خریداری شده قبلی تنزل قیمت پیدا کرده و از این بابت زیانی متوجه کسب و کار حق‎العملکار شود) اگر حق‎العملکار کالاها را به صورت امانی دریافت کند، متحمل چنین زیان‎هایی نمی‏شود.
  2. در حالت فروش عادی اگر کالای خریداری شده به فروش نرسد، مقداری از سرمایه خریدار راکد مانده و از طرف دیگر چون در مقابل پرداخت بهای آن تعهداتی کرده‌است، متحملمسئولیت و زیان‎هایی خواهد شد. در صورتی که این گونه مسئولیت‎ها و زیان‎ها برای کالای دریافت شده امانی وجود ندارد.

 

مزایای فروش کالای امانی برای آمر

1.توسعه بازار و فروش بیشتر و در نتیجه افزایش سود

  1. اطمینان بیشتر از وصول بهای کالای امانی تا فروش‌های عادی (نسیه). زیرا اولاً بعضی از حق‌العملکارها درصدی به نام حق‌التضمین دریافت کرده و وصول بهای کالای فروش رفته را به عهده می‎گیرند. ثانیاً در صورت ورشکستی حق‌العملکار بهای کالای امانی از بین نمی‌رود بلکه آمر می‌تواند عین آن را پس بگیرد.
  2. برای معرفی و ایجاد بازار برای محصولات جدید شناخته نشده،(که بعضی از تجار و نمایندگان حاضر به خرید و فروش آنها به صورت عادی نیستند) ارسال کالا به صورت امانی بهترین روش جهت جلب اطمینان تجار است.

 

حسابداری کالای امانی در نرم‌افزار تدبیر

الف) حسابداری کالای امانی در دفاتر آمر

به منظور انجام عملیات حسابداری کالای امانی در دفاتر آمر در نرم‌افزار تدبیر، مراحل زیر را انجام دهید:

گام1 – ایجاد کدینگ‌های لازم

  1. ایجاد حساب کالای امانی: ابتدا از زیر منو حسابداری وارد مدیریت حساب‌ها شده و حساب کالای امانی را در سطح کل زیر گروه فروش ایجاد نمایید.

سپس در زیرحساب کالای امانی ایجاد شده، حساب کالای امانی – نام حق‎العملکار (مثلاً: آقای رحیمی) را ایجاد کنید.

  1. ایجاد حساب حق‎العملکار: حساب حق‌العملکار را در سطح معین در زیرحساب کلحساب‎های دریافتنی تجاری ایجاد کنید.

 

سپس در زیر حساب معین ایجاد شده، حساب تفصیلی به نام حق‌العملکار مورد نظر را تعریف کنید.
توجه شود که روش نگهداری موجودی کالا دائمی می‌باشد بنابراین به ایجاد حساب کالای ارسالی نیاز ندارید.

 

گام 2 – انجام عملیات مرتبط با کالای امانی

  1. ارسال کالا برای حق‎العملکار

همانطور که اشاره شد، هنگام ارسال،مبلغ بهای تمام شده کالای ارسالی، در بدهکار حساب کالای امانی و در بستانکار حساب موجودی کالا ثبت می‎گردد. این عمل از طریق زیر منو انبار «عملیات مقداری- ریالی»، خروج کالا با درنظر گرفتن حساب کالای امانی مورد نظر صورت می‌گیرد. سپس اقلامو تعداد کالای ارسالی درج و ذخیره می‌شود.

  1. پرداخت هزینه‎های مرتبط با ارسال کالای امانی که توسط آمر پرداخت می‌گردد؛ از طریق زیرمنوی خزانه‌داری، «فرم پرداخت» انجام می‌شود که در قسمت دریافت‎کننده، حساب «کالای امانی- نام حق‎‌العملکار» انتخاب و ذخیره می‌شود.
  2. پرداختهزینه مرتبط با کالای امانی توسط حق‎العملکار؛ این عمل از طریق صدور سند دستی حسابداری از زیرمنوی حسابداری، عملیات اسناد، «سند جدید» انجام می‌گیرد که معادل هزینه‎های انجام شده، حساب کالای امانی– نام حق‌العملکار، بدهکار و حساب حق‌العملکار (بدهکاران تجاری) بستانکار می‎شود.
  3. دریافت صورت‎حساب فروش از حق‌العملکار. این عمل از طریق صدور سند دستی حسابداری از زیرمنوی حسابداری، عملیات اسناد، «سند جدید» انجام شده و معادل مبلغ فروش در حساب حق‌العملکار بدهکار و حساب کالای امانی – نام حق العملکار بستانکار می‎شود.
  4. شناسایی حق کمیسیون حق‌العملکار؛ معادل حق کمیسیون توافق شده حساب کالای امانی- نام حق‎العملکار بدهکار و حساب حق‎العملکار بستانکار می‌شود؛ ثبت آن به صورت دستی انجام دهید.
  5. دریافت موجودی کالا نزد حق‌العملکار در پایان دوره مالی؛ پس از محاسبات مربوط به مبلغ بهای تمام‌شده کالا نزد حق‌العملکار، طبق فرمول بالا، از منوی انبار، عملیات مقداری – ریالی ، «ورود کالا»نام کالا، تعداد و نرخ را انتخاب کنید و در قسمت حساب، حساب کالای امانی-نام حق‌العملکار را انتخاب و ذخیره نمایید.
  6. دریافت وجه از حق‌العملکار؛این کار از طریق زیرمنوی خزانه‌داری، فرم دریافت انجام می‌شود. حساب پرداخت‏کننده حق‌العملکار مورد نظرانتخاب و سپس ذخیره می‎شود.

 

ب) حسابداری کالای امانی در دفاتر حق‌العملکار:

گام1 – ایجاد کدینگ‌های لازم

  1. ایجاد حساب آمر: حساب حق آمر را در سطح معین در زیر حساب کلحساب‌های پرداختنی تجاری ایجاد نمایید.

 

سپس در زیر حساب معین ایجاد شده، حساب تفصیلی به نام آمر مورد نظر را ایجاد کنید.

  1. ایجاد حساب درآمد حق‎العمل: این حساب در سطح معین در زیر حساب سایر درآمدها ایجاد می‌شود.

 

گام 2 – انجام عملیات مرتبط با کالای امانی در دفاتر حق‌العملکار

1 . دریافت کالا از آمر: همانطور که بیان شد، حق‌العملکار در دفاتر خود،دریافت کالای امانی، را ثبت نمی‎کند. اما حساب آماری کالای دریافت‌شده را نگهداری می‌کند. به منظور ثبت آماری کالای امانی در نرم‌افزار تدبیر، از زیر منوی انبار، رسید کالا را انتخاب کنید، (که پس از صدور رسید کالای مورد نظر، ثبت حسابداری نمی‎شود اما از طریق گزارشات مقداری، کاردکس مقداری در زیرمنوی انبار می‏توان از کالای مربوطه گزارشات لازم را تهیه کرد.)

  1. پرداخت هزینه‌های مرتبط با ارسال کالای امانی که توسط حق‌العملکار پرداخت می‎گردد از طریق زیرمنوی خزانه‎داری، «فرم پرداخت» انجام می‌شود که در قسمت دریافت‌کننده، حساب «آمر مورد نظر»را انتخاب و ذخیره کنید.
  2. فروش کالا توسط حق‌العملکار از زیرمنوی خزانه‏داری، «فرم دریافت» انجام می‏شود. در قسمت پرداخت‎کننده، حساب «آمر مورد نظر» را انتخاب و ذخیره کنید. سپس معادل تعداد کالای فروخته شده «حواله» مربوط به کالا از طریق زیر منوی انبار، صادر می‎شود.
  3. شناسایی درآمد حق کمسیون توسط آمر، این عمل از طریق صدور سند دستی در زیر منوی حسابداری صورت می‎پذیرد که در آن معادل درآمد حق کمسیون حساب «آمر» مورد نظر بدهکار و حساب «درآمد حق‌العمل» بستانکار می‌شود.
  4. ارسال کالای باقیمانده برای آمر از طریق صدور حواله در زیرمنوی انبار معادل تعداد کالای ارسالی انجام می‌پذیرد.
  5. پرداخت وجه به آمر از طریق زیرمنوی خزانه‎داری، فرم پرداخت صورت می‎گیرد که حساب دریافت‎کننده، آمر مورد نظر انتخاب می‎گردد، سپس ذخیره می‎شود.

 

منابع:

اسکندری، جمشید، حسابداری پیشرفته 1

PRINCEPLE OF ACCOUNTING , 12E,BY NEEDLES,POWERS,CROSSON.

حسابداری دولتی

Posted on: خرداد ۱۶ام, ۱۳۹۵ by sppcco

بخش اول

مقدمات

 

مقدمه:

یکی از مهمترین اجزای کار مدیریت، تصمیم‏گیری است و تصمیم‎گیری نیازمند در دسترس داشتن اطلاعات است. از میان اطلاعات گوناگونی که مدیران برای اخذ تصمیمات خود بدان نیازمندند، اطلاعات مالی جایگاه ویژه‎ای دارد، زیرا اکثر قریب به اتفاق تصمیم‏های مدیران مستقیماً آثار و پیامدهای مالی داشته و یا بطور غیرمستقیم وضعیت مالی مؤسسه را تحت تأثیر قرار می‎دهند. اطلاعات مالی و حسابداری ابزار ارزشمندی جهت تصمیمات مربوط به تأمین، تخصیص و کنترل منابع اقتصادی در اختیار مدیران قرار می‎دهد.

هر یک از دستگاه‏های اجرایی کشور عهده‏دار انجام برخی از وظایف دولت هستند و لذا برای ایفای وظایف محوله، بودجه‏ای در قالب اعتبار مصوب از محل بودجه کل کشور در اختیار آنها گذاشته می‏شود تا پس از تخصیص اعتبار و دریافت وجه از خزانه براساس مقررات موضوعه و جهت تحقق اهداف معین دستگاه آن را به مصرف برسانند.

در این فصل مباحث مقدماتی مربوط به حسابداری دولتی شامل تعریف حسابداری دولتی، تاریخچه آن و… تشریح می‏شود.

 

تعریف حسابداری دولتی:

حسابداری دولتی مجموعه عملیاتی است که با توجه به قوانین و مقررات مالی دولت و با رعایت اصول و فنون حسابداری، اسناد مالی را تنظیم و دفاتر روزنامه، کل و معین را ثبت نموده و گزارشها و اطلاعات مالی را استخراج و تجزیه و تحلیل می‏نماید.

به عبارتی دیگر، حسابداری دولتی نظامی است که اطلاعات مالی مربوط به دستگاه‎های اجرایی را به منظور ادای مسئولیت پاسخگویی، تصمیم‎گیری و کنترل، مطابق قوانین و مقررات و اصول پذیرفته‎شده حسابداری، جمع‎آوری، تجزیه و تحلیل، ثبت، طبقه‎بندی، تلخیص و گزارش می‎نماید.

 

تاریخچه حسابداری دولتی در اروپا وآمریکا:

در انگلستان دولت در ارتباط با اخذ مالیات، قوانینی در سال 1215 میلادی تدوین و پارلمان آن را تصویب کرد. نظارت بر مخارج و درآمدهای دولت در سال 1344 میلادی آغاز و تا سال 1616 میلادی به تصویب رسید.

در آمریکا  برای اولین بار پیش‎بینی بودجه در سال 1914صورت گرفت.

در فرانسه در سال 1719 میلادی حقی مبنی بر تصویب بودجه به مجلس ارائه و در اواخر قرن 19 به تصویب رسید.

 

تاریخچه حسابداری دولتی در ایران: 

مخارج دولت در عصر هخامنشی ثبت و نگهداری می‎شد و کورش کبیر آن را گسترش داد و توسط داریوش، نظامی مبتنی بر حسابداری بهای تمام‎شده آغاز گردید. در زمان ساسانیان ممیزی و در دوره سلجوقیان حساب درآمد و مخارج و حساب بازرگانی انجام می‏شد.

در دوره قاجار دفترداری و حسابداری دو طرفه (در سال 1258 هجری شمسی) با ورود شرکت‏های خارجی و فرآورده‏های صنعتی در ایران آغاز شد.

در دوره پهلوی در سال 1311 حسابرسی واحدهای اقتصادی مطرح شد و قانون شرکتهای سهامی تصویب شد.

در سال 1328 وزارت دارایی مکلف به بررسی حسابها و ترازنامه بازرگانان شد و اساس رسیدگی به حساب ترازنامه و صورت سود و زیان مؤدیان را به عهده گرفتند.

 

معرفی برخی واژه‏های کلیدی حسابداری دولتی:

دستگاه اجرایی: وازرتخانه‏ها و مؤسسات دولتی و واحدهای تابعه آنها در مراکز استانها، دستگاه اجرایی کشور محسوب می‏شوند.

دستگاه اجرایی به سازمانی اطلاق می‎شود که تمام یا قسمتی از برنامه‎های مصوب منظور در بودجه سالانه دولت را اجرا نماید.

به بیان ساده‎تر دستگاه اجرایی به مؤسسات و شرکتهایی گفته می‎شود که به نحوی از بودجه استفاده می‎کنند و در مقابل وظایفی به عهده دارند.

وزارتخانه: مطابق ماده 2 قانون محاسبات عمومی کشور، واحد سازمانی مشخصی است که به موجب قانون به این عنوان شناخته شده و یا بشود. به عنوان نمونه می‎توان به وزارت آموزش و پرورش اشاره کرد.

مؤسسه دولتی: مطابق ماده 3 قانون محاسبات عمومی کشور، واحد سازمانی مشخصی است که به موجب قانون ایجاد و زیر نظر یکی از قوای سه‏گانه اداره می‎شود  و عنوان وزارتخانه ندارد. به عنوان مثال نهاد ریاست جمهوری یک مؤسسه دولتی است.

شرکت دولتی: مطابق ماده 4 قانون محاسبات عمومی کشور، واحد سازمانی مشخصی که با اجازه قانون به صورت شرکت ایجاد شود و یا به حکم قانون یا دادگاه صالح، ملی شده و یا مصادره شده  و به عنوان شرکت دولتی شناخته شده باشد و بیش از 50 درصد سهام آن متعلق به دولت باشد، شرکت دولتی تلقی می‎شود. برای مثال می‎توان به شرکت‎های فولاد ایران، هپکو اراک و مس سرچشمه اشاره کرد.

تعهد: مطابق ماده 19 قانون محاسبات عمومی کشور، عبارت است از ایجاد دین بر ذمه دولت (ایجاد تعهد به ضمانت دولت) ناشی از: الف) تحویل کالا یا انجام دادن خدمت – ب) اجرای قراردادهایی که با رعایت مقررات منعقد شده باشد. ج) احکام صادر شده از مراجع قانونی و ذیصلاح – ج) پیوستن به قراردادهای بین‏المللی و عضویت در سازمان‎ها یا مجامع بین‎المللی با اجازه قانون.

تنخواه‏گردان حسابداری: مطابق ماده 26 قانون محاسبات عمومی کشور، عبارت است از وجهی که خزانه یا نمایندگی خزانه در استان از محل اعتبارات مصوب برای انجام هزینه‏های سال جاری و تعهدات قابل پرداخت سال‎های قبل در اختیار ذیحساب قرار می‎دهد تا در قبال حواله‎های صادر شده واریز و با صدور درخواست وجه مجدداً دریافت گردد.

تنخواهگردان پرداخت: مطابق ماده 27 قانون محاسبات عمومی کشور، عبارت است از وجهی که از محل تنخواه‎گردان حسابداری از طرف ذیحساب با تأیید وزیر یا رئیس مؤسسه و یا مقامات مجاز از طرف آنها برای انجام برخی از هزینه‎ها در اختیار واحدها و یا مأمورین که به موجب این قانون و آیین نامه‏های اجرایی آن مجاز به دریافت تنخواه‏گردان هستند قرار می‏گیرد تا به تدریج که هزینه‎های مربوط انجام شود، اسناد هزینه تحویل و مجدداً وجه دریافت دارند.

پیشپرداخت: مطابق ماده 28 قانون محاسبات عمومی کشور، عبارت است از پرداختی که از محل اعتبارات مربوط بر اساس احکام و قراردادها طبق مقررات، پیش از انجام تعهد صورت می‎گیرد. به عنوان مثال کارمندی که در اجرای حکم مأموریت قرار است به شهرستان عزیمت کند، با موافقت رئیس سازمان قبل از انجام سفر وجوهی جهت مخارج شخصی دریافت می‎دارد. این مبالغ از آنجا که قبل از انجام کار پرداخت شده است در حکم پیش‎پرداخت است.

علیالحساب: مطابق ماده 29 قانون محاسبات عمومی کشور، عبارت است از پرداختی که به منظور ادای قسمتی از تعهد با رعایت مقررات صورت گیرد. برای مثال به علت کمبود نقدینگی تنها بخشی از بهای کالای خریداری شده پرداخت گردد، که در این وضعیت باید مبلغ پرداخت شده به حساب علی‎الحساب منظور گردد.

دریافت‏های دولت: برابر ماده 11 قانون محاسبات عمومی کشور، دریافت‎های دولت عبارت است از کلیه وجوهی که تحت عنوان درآمد عمومی، درآمد اختصاصی، درآمد شرکت‎های دولتی، سایر منابع تأمین اعتبار، سپرده‏ها، هدایا به استثنای هدایایی که برای مصارف خاص اهدا می‏گردد و سایر وجوهی که به موجب قانون باید در حسابهای خزانه‌داری کل متمرکز شود.

درآمد: عبارت است از افزایش در دارایی‎ها، کاهش در بدهی‎ها و یا ترکیبی از هر دو که منجر به افزایش ارزش خالص طی دوره شود.

مطابق ماده 10 و 14 قانون محاسبات عمومی کشور، دو نوع درآمد با عناوین درآمد عمومی و درآمد اختصاصی وجود دارد.

درآمد عمومی عبارت است از درآمدهای وزارتخانه‎ها و مؤسسات دولتی، مالیات، سود سهام شرکت‎های دولتی، درآمد حاصل از انحصارات و مالکیت و سایر درآمدهایی که در قانون بودجه کل کشور تحت عنوان درآمد عمومی منظور می‎شود.

درآمد اختصاصی عبارت است از درآمدهایی که به موجب قانون برای مصرف یا مصارف خاص در بودجه کل کشور تحت عنوان درآمد اختصاصی منظور می‎گردد.

مبنای تعهدی: مبنایی است که بر اساس آن معاملات و سایر رویدادها در زمان وقوع (و نه فقط در زمان دریافت یا پرداخت وجه نقد) شناسایی و در اسناد و مدارک حسابداری ثبت می‎شوند و در صورتهای مالی دوره مربوط انعکاس می‎یابند. عناصر شناسایی شده بر اساس مبنای تعهدی شامل دارایی‎ها، بدهی‎ها، ارزش خالص، درآمدها و هزینه‎ها است.

سال مالی: یک سال شمسی است که از اول فروردین ماه هر سال آغاز و به پایان اسفند ماه همان سال ختم می‎شود.

دارایی: منبع تحت کنترلی است که برای واحد گزارشگر دارای خدمات بالقوه و یا منافع اقتصادی آتی باشد.

بدهی: تعهد فعلی واحد گزارشگر است که ایفای آن مستلزم خروج منافع از واحد گزارشگر خواهد بود.

ارزش خالص: عبارت است از ارزش کل دارایی‎ها منهای ارزش کل بدهی‎های واحد گزارشگر.

هزینه: عبارت است از کاهش در دارایی‏ها، افزایش در بدهی‎ها و یا ترکیبی از هر دو که منجر به کاهش ارزش خالص طی دوره می‏شود.

مقایسه حسابداری دولتی با حسابداری بازرگانی:

1 – تفاوت در اهداف صورت‎های مالی بخش عمومی با بخش خصوصی: هدف اصلی بخش خصوصی تحصیل سود بوده و صورت‎های مالی که ارائه می‎کند باید به شکلی باشد که میزان نیل به این هدف را مشخص سازد. اجزای صورت‎های مالی این بخش عبارتند از: 1) ترازنامه 2) صورت سود و زیان 3) صورت سود و زیان جامع 4) صورت جریان وجه نقد 5) یادداشت‎های توضیحی

هدف اصلی بخش عمومی ارائه خدمات، افزایش رفاه اجتماعی و ایجاد امنیت بوده و صورت‌های مالی آن باید به شکلی باشد که میزان نیل به این اهداف را مشخص سازد. صورت‎های مالی این بخش شامل: 1) صورت وضعیت مالی

2) صورت تغییرات در وضعیت مالی

3) گردش حساب تغییرات در ارزش خالص

4) صورت مقایسه بودجه و عملکرد

5) یادداشت‎های توضیحی

لازم به ذکر است که ارائه صورت جریان وجوه نقد در واحدهای گزارشگر مسئول استانداردهای حسابداری بخش عمومی، اختیاری است.

2 – اهمیت قوانین و مقررات در حسابداری دولتی: وجود قوانین و مقررات مالی و لزوم رعایت آن در سیستم حسابداری دولتی برای یکنواختی کار و صحت عملیات اهمیت زیادی دارد. البته نباید از نظر دور داشت که قوانین و مقررات، وسیله رسیدن به هدف می‎باشد، نه خود هدف و لازم است که مدیران و حسابداران دولتی ضمن آگاهی کامل از قوانین و مقررات، هدف‎های سازمان را نیز مورد توجه قرار دهند. .

بدیهی است که مؤسسات بخش خصوصی نیز باید در چارچوب قوانین و مقررات عمل کنند ولی اصولا جهت انعکاس عملکرد و وضعیت مالی خود از اصول پذیرفته شده حسابداری تبعیت می‎نمایند.

3 – توجه دقیق به بودجه و اعتبارات تعیین شده در حسابداری دولتی: هر سازمان و دستگاه اجرایی دولت برای تحقق هدفها و برنامه‎های خود دارای بودجه و اعتبارات است که پس از طی مراحل قانونی قابل مصرف می‎باشد. نکته مهم اینکه هیچ مقامی مجاز نیست بیش از میزان تعیین شده، هزینه کند؛ یا تعهدی برای دولت به وجود آورد. البته سازمانهای غیر دولتی نیز دارای بودجه می‎باشند، ولی اهمیت و حساسیت موضوع برای سازمان‎های دولتی زیادتر است و برای پرداخت هزینه‎های وجوه دولتی باید قبلاً اعتبار لازم تأمین گردد.

در حسابداری دولتی به لحاظ اهمیت کنترل بودجه مصوب، ثبت اقلام درآمد و هزینه، اصولاً به منظور کنترل و مقایسه با ارقام پیش‎بینی شده در بودجه صورت می‏گیرد. بنابراین سیستم حسابداری دولتی باید به گونه‎ای باشد که منظور فوق را برآورده سازد.

4 – لزوم نگهداری حساب‎های مستقل در حسابداری دولتی: در حسابداری بازرگانی (واحدهای تجاری) تنها یک شخصیت حسابداری (واحد حسابداری) وجود دارد و کلیه فعالیت‎های مؤسسه در قالب آن منعکس می‎شود.

ولی در حسابداری دولتی برای هر یک از منابع مالی مؤسسه، یک شخصیت حسابداری جداگانه در نظر گرفته می‎شود که همچون یک مؤسسه مستقل دفاتر و حساب‎های جداگانه‌ای تنظیم می‎نماید.

از این رو در حسابداری دولتی با توجه به منابع مختلف، حساب‎های مستقل متعددی مورد استفاده قرار می‏گیرد.

بر این اساس، برای یک سازمان دولتی می‏توان چندین شخصیت حسابداری (البته در صورت نیاز و مطابق قانون) ایجاد کرد.

 کاربرد حسابداری دولتی:

  • اطلاعات مفید و قابل اعتمادی را برای تعیین و پیش‏بینی ورود، خروج و مانده منابع مالی دولت تهیه و در دسترس مسئولین دستگاه‎های دولتی یا مسئولین ارشد مالی دولت قرار می‎دهد.
  • اطلاعات مالی معتبری برای تعیین و پیش‏بینی وضعیت مالی دولت و واحدهای تابعه آن تهیه و در اختیار تصمیم‏گیرندگان قرار می‏دهد.
  • اطلاعات لازم و مفیدی را برای برنامه‏ریزی، بودجه‏بندی، جمع‏آوری و پس از قابل استفاده نمودن آن در اختیار مسئولین رده‎های مختلف مدیریت دولتی قرار می‏دهد تا آثار تحصیل و مصرف منابع مالی را در تحقق اهداف عملیاتی دولت بررسی و مورد ارزیابی قرار دهند.
  • سیستم حسابداری دولتی ابزار قابل ملاحظه‏ای برای ارزیابی کارایی مدیران اجرایی به حساب می‏آید. سیستم حسابداری دولتی از سیستم بودجه‏بندی پیروی می‏نماید و اطلاعات مالی را با اطلاعات مالی پیش‏بینی‎شده در بودجه مقایسه و به افشای انحرافات مطلوب و یا نامطلوب بودجه می‏پردازد.

استفاده‏کنندگان از حسابداری دولتی:

استفاده‏کنندگان از سیستم حسابداری دولتی به دو گروه زیر تقسیم می‏شوند:

الف) استفاده‏کنندگان درون سازمانی: استفاده‏کنندگانی که در داخل سازمان هستند، شامل:

1- مسئولین برنامه‏ریزی

2 – وزیر یا رئیس مؤسسه

3 – بازرسان و حسابرسان داخلی

ب) استفاده‏کنندگان برون سازمانی: استفاده‏کنندگانی که در خارج سازمان هستند، شامل:

1- هیئت دولت

2 – مجلس نمایندگان

3 – حسابرسان مستقل

4- عموم مردم

 

منابع :

1 – دکتر ایرج نوروش – مروری جامع بر حسابداری مالی – جلد دوم

2 – نظام حسابداری بخش عمومی – نسخه سال 1395

3-www.GASB.ORG

رویکردهای نوین حسابداری مدیریت در حل بحران‌های مالی مؤسسات

Posted on: خرداد ۱ام, ۱۳۹۵ by sppcco

12

 حسابداری مدیریت و نقش آن در سازمان‌ها

حسابداری مدیریتی شاخه‌ای از حسابداری است که مدیریت شرکت را در برنامه‌ریزی، تصمیم‌‎گیری، کنترل و تجزیه و تحلیل پشتیبانی می‌کند. استفاده مؤثر از این ابزار توسط مدیریت اجرایی رشد، سود و بهینه‌سازی تجارت را تضمین می‌کند. برای تصمیم‌گیری‌های تجاری، صاحبان تجارت و یا مدیران نیاز به اطلاعات مالی و اقتصادی سازمان یافته و تجزیه و تحلیل منابع اطلاعات و نتایج تجارت خود دارند. اما صورت‎های مالی ارائه شده توسط حسابداران حرفه‌ای- از آنجایی که مطالب اقتصادی می‌باشند- به سختی قابل درک هستند و برای درک منابع درآمد و ضرر و زیان در تجارت یا برای شناسایی راه‌هایی برای ایجاد ثبات در بهینه‎سازی مالی و اقتصادی در تجارت کافی نیستند. از این رو، توسعه تجارت حسابداری مدیریتی ضروری می‌باشد، که به معنی: توسعه سیستمی برای ثبت اطلاعات مالی و غیر مالی با توجه به نیازهای مدیریت تجاری، برای نظارت بر منابع درآمد و ضرر و زیان تجارت، توسعه گزارش‌های اولیه، تجزیه و تحلیل و داشبورد در درآمدها و هزینه‎ها، بدهی‌ها و تعهدات، رسیدها و هزینه‌‌ها، نیازهای مالی و منابع تجاری و انطباق مداوم با مدیریت می‌باشد.

حسابداری مدیریت را می‌توان فرآیند شناسایی، اندازه‌گیری، گردآوری، سنجش، تحلیل، تفسیر و ارائه آن گروه از اطلاعات مالی و سایر اطلاعات کمی و عملکردی تعریف کرد. این کار توسط مدیریت به منظور برنامه‌ریزی، کنترل، ارزیابی عملیات و استفاده بهینه از منابع در داخل سازمان انجام می‌شود. در حسابداری مدیریت، با تأکید بر استفاده‌کنندگان درون سازمانی، اطلاعاتی، اندازه‌گیری و گزارش می‌شود که مدیران سطوح مختلف یک سازمان را در اجرای اهداف تدوین شده برای آن سازمان یاری دهد.

حسابداری مدیریت و کارکرد آن در بهره‎وری سازمان‌ها

بخش عمده هزینه تحمیل شده به مردم پس از حذف یارانه‌ها، ناشی از پایین بودن بهره‌وری و به کار نگرفتن سیستم‌های حسابداری مدیریت است. محاسبه بهای تمام‌شده کالاهایی مانند انرژی به دلیل آنکه در محیط ناکارآمد و غیررقابتی محاسبه شده، سبب تحمیل هزینه اضافی به مردم و دولت شده است. با به کارگیری سیستم حسابداری مدیریت، می‌توان بهای تمام شده انرژی و دیگر کالا‌ها را کاهش داد. این در حالی است که در محیط غیر رقابتی موجود، استفاده از ابزار‌های حسابداری مدیریت از کارایی لازم برخوردار نخواهد بود. هم اینک صنایع بزرگ در انحصار دولت است. در ایران عمده تصدی‌گری‌های فرهنگی، هنری و اجتماعی و همچنین بخش مهمی از تصدی‌گری‌های اقتصادی در دست دولت یا بخش عمومی است. از آنجایی که تصدی‌گری‌های اقتصادی بخش عمومی، بیشتر از نوعی انحصار طبیعی یا انحصار چندتایی سود می‌برد، به دلیل بالا بودن حاشیه سود و فقدان احساس نیاز به پاسخگویی، هیچ تمایلی برای استفاده از کاربردها و تکنیک‌های حسابداری مدیریت و مدیریت مبتنی بر رقابت در این بنگاه‌ها وجود ندارد و حتی در بسیاری از این بنگاه‌ها از سیستم‌های پیشرفته حسابداری بهای‌تمام شده نیز استفاده نمی شود. این نقص در مورد تصدی‎گرهای فرهنگی، اجتماعی به مراتب شدیدتر است؛ زیرا در مؤسسات مجری این تصدی‌گری‌ها مانند مدارس، دانشگاه‌ها و بیمارستان‌های دولتی که اصولاً از بودجه‎نویسی سنتی و حسابداری نقدی استفاده می‌شود؛ هیچ شاخصی برای سنجش عملکرد، کارایی و اثربخشی فعالیت این مؤسسات وجود ندارد. با استقرار نظام بودجه‎نویسی مبتنی بر عملکرد و حسابداری مدیریت در مؤسسات، می‌توان کارایی و بهره‌وری این مؤسسات را افزایش داد و علاوه بر آن انگیزه لازم را در مدیران این مؤسسات برای به کارگیری خلاقیت و نوآوری نیروی انسانی و استفاده بهینه از منابع و امکانات، به وجود آورد.

رویکرد‌های نوین حسابداری مدیریت و کاربرد آن در مؤسسات جهت جلوگیری از بحران مالی

در دنیای رقابتی امروزه منابع انسانی یکی از عواملی است که می‌تواند برای سازمان‌ها مزیت رقابتی ایجاد کند موفقیت یا شکست هر سازمانی، تا حد زیادی بستگی به افراد آن سازمان دارد، و سازمان‎هایی می‌توانند به بقای خود ادامه دهند که با توجه به تغییرات دنیای کنونی، نقش قابل قبولی را در انعطاف‌پذیری با این تغییرات ایفا کنند. در این خصوص لازم به ذکر است که علت تمایز میان منابع انسانی و سایر منابع سازمانی، به این خاطر است که منابع انسانی یک سازمان، دارای قابلیت‌هایی نظیر یادگیری، تغییرپذیری، نوآوری و خلاقیت می‌باشند با مدیریت صحیح، می‌توانند بقای طولانی مدت سازمان‌ها را تضمین کنند. اهمیت ایجاد یک سیستم حسابداری جدید و به دنبال آن مدیریت مؤثر منابع انسانی به این دلیل است که سالیانه سهم عظیمی از هزینه‌های هر سازمانی را هزینه‌های علمیاتی آن تشکیل می‌دهد که بخش قابل ملاحظه‌ای از آن به نیروی انسانی بر می‌گردد. بر خلاف عصر صنعتی که سازمان‌ها دارایی‌های فیزیکی خود را مورد توجه قرار می‌دهند، امروزه به اقتضای محیط و پیدایش اقتصاد مبتنی بر دانش، سرمایه انسانی بخش قابل توجهی از ارزش سازمان را تشکیل می‌دهد و بر این اساس، باید به عنوان یک دارایی از ترازنامه نشان داده شود تا بر اساس تجزیه تحلیل‌های کمّی حاصل از آن، تصمیمات مناسبی توسط مدیریت اتخاذ شود و اقدامات لازم صورت گیرد. در زیر به چند رویکرد اشاره می‌شود:

ارزیابی جامع عملکرد

با توجه به نقاط ضعف سیستم‎های فعلی اندازه‎گیری، بسیاری از سازمان‌های پیشرو به طراحی و استقرار سیستم‎هایی اهتمام ورزیده‌اند که وظایف سازمانی را با اهداف استراتژیک پیوند داده و با ارائه مجموعه متوازنی از شاخص‎های مالی و غیر مالی، فعالیت‌های سازمان را به سمت خواست و نیاز مشتریان هدایت می‌کند، روش جدیدی که این گونه شرکت‌ها برای اجرای موفقیت‌آمیز استراتژی‌های خود به کار گرفته‎اند، روش«ارزیابی متوازن» نام دارد. ارزیابی متوازن روشی است که سازمان‎ها به کمک آن می‌توانند استراتژی تجاری‎شان را در قالب مجموعه‌ای از اهداف عملیاتی، به بخشهای سازمان منتقل کنند و از این طریق رفتار و عملکرد کل سازمان را متحول سازند. ارزیابی متوازن از یک سو یک مکانیزم برنامه‎ریزی است، زیرا اهداف دراز مدت سازمان را به اهداف و مطلوب‌های فرعی‌تر تقسیم می‌کند و مراحل متوالی دستیابی به این مطلوب‌ها را شناسایی می‌نماید. از سوی دیگر با طراحی و ایجاد معیارهایی برای پیشبرد عملکرد و اندازه‌گیری آن، نقش کنترلی خود را ایفا می‌کند. در واقع در این روش، استراتژی سازمان به زبانی ترجمه و تبیین می‌شود که برای هر یک از کارکنان درک شدنی است. از آنجایی که در این رویکرد تلاش می‌شود تا بین مطلوبهای سازمان و معیارهای سنجش عملکرد، موازنه برقرار شود، نام «ارزیابی متوازن» بر آن گذاشته شده است.

تنوع‌ در فعالیت‎های سازمان

متنوع‌سازی شکلی از استراتژی برای شرکت‌هاست و بسیاری از مدیران برای بهبود عملکرد شرکت از آن استفاده می‌کنند. این تنوع از دو بعد بررسی می‌شود:

  • تنوع جغرافیایی- شرکت دارای شعب گوناگون بوده و در شهرها و کشورهای مختلف فعالیت می‌کنند. در واقع هر قسمت جغرافیایی جزیی قابل تفکیک از واحد تجاری است که به ارائه محصولات یا خدمات در منطقه جغرافیایی مشخصی اشتغال دارد و دارای مخاطره یا بازده‌ای متفاوت از اجزایی است که در سایر مناطق فعالیت می‌کند.
  • تنوع تجاری- شرکت از نظر فعالیت دارای تنوع بوده و در دو یا چند بخش مختلف از بازار فعالیتمی‌کند و هر قسمت تجاری جزیی قابل تفکیک از واحد تجاری است که یک محصول یا خدمت یا گروهی از محصولات یا خدمات مرتبط را ارائه می‌کند و دارای مخاطره و بازده‌ای متفاوت از سایر قسمت‌های واحد تجاری است. متنوع‌سازی می‌تواند در سطح یک واحد کسب و کار22 یا در سطح شرکتی روی دهد. در سطح یک واحد کسب و کار، احتمالاً به یک بخش جدید از یک صنعت که کسب و کار در حال حاضر در آن فعال است، گسترش یابد. در سطح شرکتی معمولاً ورود به کسب و کار، خارج از حوزه موجود در هر واحد کسب و کار، مد نظر است. تنوع قسمتی از چهار استراتژی رشد اصلی بیان شده در ماتریس محصول-  بازار آنسوف است.

بکارگیری بودجه‎ریزی عملیاتی در مؤسسه

بودجه عملیاتی بر اساس وظایف، عملیات و پروژه‌هایی که سازمانهای دولتی تصدی اجرای آنها را به عهده دارند تنظیم می‌شود. در تنظیم این نوع بودجه به جای توجه به کالاها و خدماتی که دولت خریداری می‌کند و یا به عبارتی به جای توجه به وسایل اجرای فعالیت‌ها، خود فعالیت و مخارج کارهایی که باید انجام شود، مورد توجه قرار می‌گیرد. تجربه کشورها نشان می‌دهد بکارگیری بودجه‌ریزی عملیاتی به عنوان اقدامی اصلاحی که تنها پیوند فنی میان بودجه و عملکرد را ایجاد می‌کند، اشتباه است. با این حال بودجه‌ریزی عملیاتی (با علم بر اینکه فقط متأثر از پیوندهای میان شاخص‌‎های عملکرد و تخصیص منابع نمی‌شود و گزینه‌های سیاسی را نیز در بر می‌گیرد.) دارای مزیتهای فراوانی است که شامل:

  • افزایش پاسخگویی عمومی
  • مدیریت برای عملکرد بهتر
  • بهبود نحوه تخصیص منابع
  • در برگرفتن کلیه سطوح مدیریت
  • ارائه یک ابزار تشخیص ارزشمند
  • کمک به توجیه بودجه
  • مبنای نظام مدیریت عملکرد گسترده
  • اجازه می‎دهد برنامه‌ها اهداف دو جانبه داشته باشند،
  • ایجاد امکان مقایسه در هزینه واحد
  • حمایت از تصمیمات آگاهانه و ملموس

مدیریت بر مبنای هدف

مدیریت بر مبنای اهداف (MBO) از فراگیرترین سیستم‌های مدیریتی زمان ما است. به معنای واقعی هزاران نفر در سازمان‌های سراسر جهان در حال تمرین سبک‌های مختلف از این سیستم هستند، پیاده‌سازی معمولاً بر سه عنصر عمده متمرکز است:
1- تعریف اهداف سازمانی، 2- اهداف فردی مشخص که سازگار با حمایت برای دستیابی به هدف‌های سازمانی 3- بررسی پیشرفت به سوی اهداف. 

بکارگیری تحلیل سیکل عمر محصولات و انتخاب استراتژی مناسب

هر یک از محصولات عمر مفیدی دارند در طی این عمر مفید، محصولات مراحل مختلفی از سودآوری و روش را پشت سر می‌گذارند که به مجموعه این مراحل چرخه عمر محصولات گفته می‌شود.

مراحل چرخه عمر محصولات:

1- معرفی: در این مرحله بیشترین تلاش سازمان در ایجاد آگاهی و شناسایی محصول به بازار است.

2- رشد: در این مرحله فروش با نرخی افزایشی رشد می‌کند.

3- بلوغ: در این مرحله فروش با نرخ کاهشی افزایش می‌یابد.

4- افول: علائم افت فروش در بلند مدت ظاهر می‌شود، کاهش تقاضا باعث خروج بسیاری از بازار خواهد شد و سایرین نیز باید با نوآوری‌، خود را شایسته حضور در بازار کنند. برای ورود به بازار دو استراتژی عمده می‌توان در نظر گرفت، اول اینکه می‌توان به صورت یک پیشگام و نوآور وارد بازار شد و یا اینکه به صورت یک پیرو در این میدان قدم گذاشت. 

استقرار بکارگیری مدیریت استراتژیک

با مرورکتب و مقالات مرتبط می‌توان نتیجه گرفت که با تکیه بر روش تصمیم‌گیری سیاسی یا ذینفعان و البته با کمی تفاوت در انجام قدم‌ها، الگوی کلی مشابهی را پیشنهاد نموده‎اند، که مدیریت استراتژیک خوانده می‌شوند. فرآیندهای موجود نوعاً شامل قدم‌هایی همچون واضح نمودن مأموریت و ارزشها، تدوین چشم‌اندازی برای آینده، تحلیل فرصتها و چالش‌های خارجی، ارزیابی نقاط قوت و ضعف، تدوین اهداف کلان و خرد استراتژیک، شناسایی موضوعات استراتژیک، تدوین و ارزیابی استراتژی‌ها و تدوین برنامه‌های عملیاتی.

سیستم‌های اطلاعاتی مدیریت و تصمیم‌گیری کارآمد

سیستم‌های اطلاعاتی، اطلاعات مورد نیاز مدیریت را از محیط‌های داخلی و خارجی سازمان فراهم می‌آورد. بدیهی است که این اطلاعات در صورتی مفید و کارا خواهند بود که تازه و جدید، صحیح و قابل اعتماد، مورد نیاز مدیریت در شرایط خاص و تا جایی که امکان دارد کامل و بی عیب و نقص باشند. سیستم‌های اطلاعاتی که اطلاعات را در اختیار سازمان قرار می‌دهند انواع متفاوتی دارند. از جمله سیستم‌های پردازش عملیات (TPS) که فعالیتهای روزمره سازمان را پشتیبانی می‌کنند. سیستم‌های اطلاعاتی مدیریت که برای تسهیل فعالیتهای روزمره مدیریت مورد استفاده قرار می‌گیرند. سیستم‌های پشتیبان تصمیم (DSS) که برنامه‌های کاربردی خاصی می‌باشند و از آنها برای حل مسائلی که کمتر ساختاری‎اند استفاده می‌شود و در کلیه مراحل فرایند تصمیم‎گیری مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ سیستم‌های پشتیبان تصمیم گروهی (GDSS) که سیستم‌های تعاملی بر پایه کامپیوتر می‌باشند و حل مسائل پیچیده را به وسیله گروهی از تصمیم گیرندگانی که به صورت تیمی کار می‌کنند بر عهده دارند. سیستم‌های خبره که با استفاده از هوش مصنوعی سعی در انجام فرایند تصمیم‌گیری تا مرحله انتخاب دارند. این سیستم‌ها در صورت موفقیت می‌تواند جایگزین انسان در انجام فعالیت‌هایی که به تصمیم‌گیری نیاز دارد باشد. سیستم‌های اتوماسیون اداری(OAS) ، فعالیت‌های اداری مانند برنامه‌ریزی و مکاتبات را تسهیل می‌کنند و بالاخره سیستم‌های پشتیبان مدیران اجرایی (ESS) توسط مدیران ارشد، برای بررسی شرایط کلی سازمان قرار می‌گیرند.

ابزار‌ها و سیاست‎های مالی شرکتها در جلوگیری از بحران

آنچه که در بحران جدید به پیچیدگی شرایط اضافه کرد وجود ابزارهای مالی جدید و پیچیده است که تحت عنوان عمومی مشتقات نامیده می‌شود. (قرارداد معاملات پیشانه، معاملات سلف، شقوق اختیار معامله و سوآپ). به صورت فزاینده‌ای این مشتقات با استفاده از روش‌های ریاضی و آماری پیچیده بر مبنای قراردادهای مربوط بین شرکت‌ها و یا دارایی‌های قراردادی و یا واقعی ایجاد می‌شده و مورد معامله قرار می‌گرفته است. چنانکه بعداً به وسیله فعالان عمده بازارهای مالی نیز تصریح شد، ویژگی این نوع ابزارها این بوده است که عملاً بسیاری از خریداران و فروشندگان آن‌ها از کم و کیف آن‌ها بی‎خبر بوده و اصولا اًز آن‌ها سر در نمی‌آوردند. گسترش استفاده از این ابزارها در ابعادی انجام شد که حتی پیش از بروز بحران اخیر نسبت به کاربرد آن‌ها به وسیله صاحب نظران مالی اخطارهایی مطرح شد. در سال 1997 یک بانکدار نیویورک به نام فلیکس روهاتین در مطلبی نوشت که این فارغ التحصیلان ام. بی. ای بیست و شش ساله با کامپیوتر بمب‌های هیدروژنی مالی ایجاد می‌کنند این عنوان بعداً نیز توسط سایر صاحب نظران و فعالان بازارهای مالی به کار رفت. از جمله سوروس نیز در کتاب دیدمان جدید درباره بازارهای مالی به این ابزارهای مالی که به آن‌ها اسامی جذاب داده‌اند اشاره می‌کند که در حجم‌های وسیع معامله می‌شدند و توسط شرکت‌های سنجش اعتبار نیز به آن‎ها درجه AAA داده می‌شد و بعد از چند ماه قیمت آن‌ها به یک دهم قیمت اولیه کاهش یافت. سیاست‌های پولی انبساطی از طریق سازوکارهای خلق پول، مقررات‌زدایی بانک‌ها و شرکت‌های سرمایه‎گذاری و ترغیب بسط اعتبار ارزان و راحت، همراه با ایجاد انواع دارایی‌های قراردادی، اثر این سیاست‌ها را با یک ضریب فزاینده بر اقتصاد تحمیل کرده و به تمام زوایای اقتصاد سرایت داده است. به نحوی که برآورد می‌شود حدود دو تریلیون دلار وام معوقه مسکن در بازارهای جهانی، حدود بیست تریلیون دلار وام‌های معوقه در سایر زمینه‌ها را سبب شود. بنابراین سیاست‌های پولی و اعتباری نسنجیده، همراه با نحوه اجرای آن شامل عدم اعمال نظارت، وجود کژمنشی و بی‌توجهی به آن، بین‎المللی شدن بازار سرمایه و نبود سازوکارهای مناسب، وجود دارایی‌های پیچیده و خلق دارایی‌‎‎های کاغذی در حجم نجومی، بدون مشخص بودن مبانی ارزش آنها، همراه با تأثیر عوامل رفتاری به نحوی که شیلر و اکرلاف تبیین کرده‎‌اند، بازارهای مالی و سپس کل اقتصاد جهانی را دچار بحران کرد.

نتیجه‌گیری و پیشنهادات

مدیریت با رویکرد برنامه‌ریزی صحیح در راستای اهداف سازمانی و حسابداری با در نظر گرفتن روش‌های مناسب و به‎کارگیری افراد متخصص در زمینه مالی، در راستای تعالی سازمانی گام بر می‌دارند و با پیاده کردن سیستم مالی مناسب و ارزیابی مدیران سعی بر جلوگیری از به وجود آمدن بحران‌های مالی دارند. مدیریت به طور کلی در سازمان دارای دو وجه است: یک وجه که به «اهداف سازمانی» بر می‌گردد و دیگر وجهی که به «اهداف سازمان» منجر می‌شود. برنامه‌ریزی، سازماندهی، هماهنگی و کنترل، از وظایفی است که به طور مستقیم به اهداف سازمان منتهی می‌شوند و انگیزش و بسیج نیرو که افراد را در رسیدن به اهدافشان کمک می‌کند. به همین اعتبار، بهبود مدیریت یعنی، توجه کردن به وظایف مدیر در جهت رسیدن به اهداف سازمان. به تعبیری دیگر، رشد، بالندگی و توسعه شاخص‎ها و پارامترهایی که برای تحقق توسعه مدیریت مورد نیاز است، هرکدام زمینه‎ساز تعالی سازمان و تحقق اهداف تعیین شده است. به عبارت دیگر، ضمن اینکه معرفی مدل تعالی عملکرد می‌تواند در صدر برنامه‌های توسعه مدیریت قرار گیرد، می‌بایست بر این باور بود که هر چه در برنامه‌ریزی برای توسعه اجزای سیستم، از مدیریت کوشا باشیم طبیعتاً به همان میزان دستیابی به تعالی سازمانی نیز محقق خواهد گشت. جمله بحران‌های کنونی موجب افزایش آگاهی درباره ارزش حسابداری و حسابداری حرفه‌‎ای و خدمات آنان شده است. به نظر رؤسای سازمان‌های حسابداری، نیاز به خدمات حسابداران حرفه‎ای درباره موضوعاتی که با بحران‌های مالی مرتبط است افزایش خواهد یافت و جامعه جهانیان بار امید زیادی به پشتیبانی و همکاری حرفه حسابداری برای غلبه بر بحران دارد. اکنون اهمیت نقش حرفه حسابداری در حفظ سیاست اقتصادی جهانی بیشتر درک می‎شود. با توسعه فناوری‌های نوین در صنایع و ایجاد تغییر و تحول در سیستم‌های تولید، سازمان‌ها چنان با پیچیدگی و تغییرات شدید رو به رو شده‌اند که مدیریت، به تنهایی نمی‌تواند نسبت به محیط خود در سازمان شناخت کافی داشته باشد. به همین دلیل، ضرورت دارد سیستمی به وجود آید که مدیریت را در امر شناسایی مساله، تعیین اهداف، تعریف راه‌حل‌های ممکن و ارزیابی و انتخاب راه حل بهینه و اجرای آن کمک کند که همین توجهی برای ارائه خدمات حسابداری مدیریت است.

دکتر رضا پیرایش استادیار مدیریت وحسابداری دانشگاه زنجان
سحر عمرانی گرگری دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه صوفی زنجان

ارزش افزوده اقتصادی

Posted on: اردیبهشت ۱۷ام, ۱۳۹۵ by sppcco

مقدمه

ارزش افزوده اقتصادی بیانگر مقدار ارزش اقتصادی اضافه شده توسط مدیر واحد تجاری برای مالکان می‌‌‌باشد. بر اساس صورت سود و زیان تهیه شده طبق اصول پذیرفته شده حسابداری بیشتر واحدهای تجاری سودآور به نظر می‌‌‌رسند در صورتی که در حقیقت اینگونه نیست. زمانی واحد تجاری سودآور است که سود عملیاتی آن بیشتر از هزینه سرمایه آن شود.

ارزش افزوده اقتصادی به هدف غلبه بر دو ضعف زیر محاسبه می‌‌شود:
الف- سود حسابداری هزینه حقوق صاحبان سرمایه را نادیده می‌‌گیرد، واحد تجاری زمانی سودآور می‌‌‌شود که بازده مورد نیاز سرمایه و بدهی را داشته باشد. در صورت سود و زیان تهیه شده طبق اصول پذیرفته شده حسابداری، هزینه ی تامین مالی بدهی لحاظ می‌‏شود اما هزینه حقوق صاحبان سهام را نادیده می‌گیرد.
ب– سود محاسبه شده بر مبنای استانداردهای حسابداری سود واقعی ایجاد شده را به درستی نشان نمی‌ دهد و همچنین این سود به وسیله حسابداران قابل دستکاری و تحریف می‌باشد.
هدف از ارائه این مقاله شناخت ارزش افزوده اقتصادی به افرادی است که آشنایی چندانی با مفهموم ارزش افزوده اقتصادی ندارند. در ابتدا تعریفی از ارزش افزوده اقتصادی بیان می‌‏شود و در ادامه گام‌های محاسبه، اهداف، فواید و محدودیت های محاسبه ارزش افزوده اقتصادی شرح داده می‌‏شود.

تعریف ارزش‌افزوده اقتصادی:
ارزش افزوده اقتصادی
ارزش‌افزوده اقتصادی عبارت است از اندازه‌گیری عملکرد واحد تجاری که در آن سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات (NOPAT) با مجموع هزینه سرمایه واحد تجاری مقایسه می‌‌شود. هنگامی‌‌که هزینه سرمایه کمتر از درآمد عملیاتی ایجادشده توسط آن سرمایه باشد، ارزش‌افزوده اقتصادی ایجاد می‌‌شود. ارزش‌افزوده اقتصادی به‌عنوان سود اقتصادی نیز شناخته می‌‌شود و آن را به‌صورت زیر می‌‌توان بیان کرد:

 (هزینه میانگین موزون سرمایه) (سرمایه بکار گرفته‌شده) – سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات = ارزش‌افزوده اقتصادی

کاربرد ارزش افزوده اقتصادی:

کاربرد ارزش افزوده را می توان در سه حوزه مورد توجه قرار داد:

  • کاربرد اقتصادی: شناخت توانمندی‌های اقتصادی بنگاه‌ها نظیر بهره‌وری منابع و عوامل تولید.
  • کاربرد مدیریتی: شناخت توانمندی‌ها و کارکردهای منابع انسانی نظیر نیروی کار تولید به منظور سنجش عملکرد.
  • کاربرد حسابداری: تحلیل مالی منطقی و سودمند از وضعیت و عملکرد مالی بنگاه‌های اقتصادی در مقایسه با سود حسابداری.

گام های محاسبه ارزش افزوده اقتصادی:
محاسبه ارزش افزوده اقتصادی مستلزم پیمودن گام‌های اساسی می‌‏باشد.در ادامه گام‌های مشترکی که در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی طی می‌‏شود را بیان می‌کنیم. این مراحل ممکن است با توجه به ماهیت فعالیت و یا فرآیندهای تعریف شده در واحد تجاری تغییر کند.

گام اول: جمع آوری و بررسی صورت‌های مالی
ارزش افزوده اقتصادی مبتنی بر اطلاعات تهیه شده توسط سیستم حسابداری است و اغلب اطلاعات مورد نیاز جهت محاسبه آن از صورت سود وزیان و ترازنامه واحد تجاری که برای عموم ارائه می‌‏شود استخراج می‌‏گردد.

گام دوم: شناسایی تحریفات و تعدیلات لازم به منظور اصلاح آنها
استرن استوارت 164 تعدیل نسبت به اصول حسابداری پذیرفته شده را شناسایی کرده است؛ که تمامی‌ این تعدیلات اندازه‌گیری سود و سرمایه را بهبود می‌‌بخشد. سود محاسبه شده بر مبنای استانداردهای حسابداری به دلیل نادیده گرفتن هزینه حقوق صاحبان سهام در محاسبات مربوط به آن،ارزش واقعی ایجاد شده توسط واحد تجاری را به درستی نشان نمی‌ دهد و همچنین این سود به وسیله حسابداران قابل دستکاری و تحریف می‌باشد. نمونه‌ای از تعدیلات به شرح زیر می‌‏باشد:

  • هزینه‌های تبلیغات، تحقیق و توسعه و آموزش کارکنان باید به سود عملیاتی اضافه شوند چرا که این هزینه‌ها ‏در واقع مخارج سرمایه‌ای می‌‏باشند که طبق اصول حسابداری به عنوان هزینه در صورت سود و زیان شناسایی شده‌اند.
  • هزینه استهلاک باید به سود عملیاتی اضافه شود و به جای آن هزینه استهلاک اقتصادی که منعکس کننده تغییر واقعی در دارایی ها‏می‌‏باشد لحاظ گردد.
  • هزینه‌های غیر نقدی باید به سود عملیاتی اضافه شود. این هزینه‌ها ‏به احتمال زیاد به قصد دستکاری سود توسط مدیریت شناسایی شده‌اند. هزینه ها‏اگر واقعی بودند باید وجه نقد بابت آن پرداخت می‌‏شد. بنابراین این هزینه ها‏باید به سود عملیاتی اضافه شوند.

گام سوم: محاسبه سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات
سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات به صورت زیر محاسبه می‌‏شود:
سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات = سود عملیاتی – مالیات
لازم به ذکر است تعدیلات مربوط به سود عملیاتی به شرح آنچه بیان شد باید اعمال گردد.

گام چهارم: محاسبه سرمایه به کار گرفته شده
سرمایه به کار گرفته شده توسط واحد تجاری برابر است با مجموع دارایی های جاری و ثابت واحد تجاری به علاوه سرمایه گذاری هایی که تحت روش حسابداری تعهدی هزینه شده‌اند. به طور مثال تحقیق و توسعه و آموزش کارکنان که در واقع سرمایه گذاری در آینده می‌‏باشند، در دوره‌ی وقوع به عنوان هزینه تلقی شده‌اند باید به عنوان سرمایه‌گذاری در واحد تجاری در نظر گرفته شود.

گام پنجم: محاسبه هزینه میانگین موزون سرمایه واحد تجاری
برآورد هزینه سرمایه واحد تجاری یک چالش بزرگ برای محاسبه ارزش‌افزوده اقتصادی می‌‌باشد. هزینه سرمایه، هزینه ی استفاده از منابع مالی متعلق به اعتباردهندگان و مالکان واحد تجاری است و نشان دهنده‌ی هزینه فرصت از دست رفته تامین‌کنندکان سرمایه نیز می‌‏باشد. این هزینه در صورت‌های مالی که طبق اصول پذیرفته شده حسابداری تهیه می‌‏شوند نادیده گرفته می‌‏شود.
هزینه سرمایه به عوامل متعددی از قبیل ساختار مالی، ریسک‌های تجاری، میزان بهره جاری، بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاران، متغیرهای کلان اقتصادی و نوسانات درآمد بستگی دارد و آن را می‌‏توان به صورت زیر نشان داد:

(WACC= (Rce×Wce) + (Rpe×Wpe) + (Rd×Wd

که در معادله فوق Rce نرخ هزینه سهام عادی، Rpe نرخ هزینه سهام ممتاز، Rd نرخ بدهی و W وزن‌های مربوط به هر کدام می‌‏باشد. در ادامه نحوه محاسبه نرخ هزینه سهام عادی، نرخ هزینه سهام ممتاز و نرخ هزینه بدهی تشریح می‌‏شود.
نرخ هزینه سهام عادی: هزینه سهام عادی بازده مورد انتظار سهامداران عادی بابت سرمایه گذاری آن‌ها در واحد تجاری می‌‏باشد.
مدل قیمت گذاری دارایی دارایی سرمایه ای یکی از روش‌های متداول در برآورد هزینه سهام عادی واحد تجاری می‌‏باشد که به صورت زیر تشریح می‌‏شود:

(Re = Rf + β (Rm-Rf

در این معادله، RF نرخ بازده بدون ریسک در اقتصاد (مانند اسناد خزانه) ، β ریسک سیستماتیک واحد تجاری (ریسکی که از تحولات کلی بازار و اقتصاد ناشی شده است) ، RM نرخ بازده مورد انتظار بازار و RM-RF صرف ریسک بازار می‌‏باشد که به صورت بازده بازار منهای نرخ بازده بدون ریسک تعریف می‌‏گردد.
مدل سود سهام تنزیل شده از دیگر مدل های محبوب در محاسبه هزینه سهام عادی می‌‏باشد که در آن ارزش روز سهم برابر است با ارزش فعلی سود سهام پیش بینی شده (‏تنزیل شده) سهام واحد تجاری و به صورت زیر بدست می‌‏آید

(P=D\ (R-G

که در این معادله P ارزش بازار سهام، D سود تقسیم شده، R نرخ هزینه سهام عادی و G نرخ رشد واحد تجاری می‌‏باشد. با توجه به معادله فوق نرخ بازده مورد انتظار سهامداران را به صورت زیر می‌‏توان به دست آورد:

R= (D/P) +G

همچنین نرخ رشد واحد تجاری را می‌‏توان به صورت زیر برآورد کرد:

G= (1-D) ROE

که در معادله فوق D نرخ سود سهام تقسیم شده و ROE بازده مورد انتظار حقوق صاحبان سهام می‌‏باشد.

نرخ هزینه سهام ممتاز: عبارت است از نرخ بازده مورد انتظار صاحبان سهام ممتاز واحد تجاری که آن را می‌‏توان به صورت زیر محاسبه کرد:

RP=DP/PP

که در معادله فوق DP سود سالانه سهام ممتاز و PP خالص وجوه دریافت شده بابت فروش سهام ممتاز می‌‏باشد.

 نرخ هزینه بدهی: هزینه بدهی عبارت است از هزینه بهره ای که واحد تجاری بابت بدهی‌های خود باید بپردازد.

هزینه بهره کاهنده‌ی هزینه مالیات واحد تجاری می‌‏باشد از این رو برای محاسبه نرخ آن، نرخ بهره پس از کسر مالیات در نظر گرفته می‌‏شود و آن را می‌‏توان به صورت زیر تعریف کرد:

(RD=R- (1-T

که در معادله فوق R نرخ بهره بدهی و T نرخ مالیات می‌‏باشد.
پس از محاسبه نرخ های هزینه، وزن های مربوط به هر نرخ به صورت زیر محاسبه می‌‏شود.
محاسبه وزن های هر یک از طبقات مستلزم شناخت ساختار سرمایه واحد تجاری می‌‏باشد. منظور از ساختار سرمایه واحد تجاری سمت چپ ترازنامه می‌‏باشد.
وزن هر یک از طبقات نسبتی از سهام عادی، سهام ممتاز و بدهی ها‏به مجموع اقلام سمت چپ ترانامه می‌‏باشد و نحوه ی محاسبه آنها به صورت زیر می‌‏باشد:
مجموع اقلام سمت چپ ترازنامه ÷ حقوق صاحبان سهام عادی =وزن سهام عادی
مجموع اقلام سمت چپ ترازنامه ÷ حقوق صاحبان سهام ممتاز =وزن سهام ممتاز
مجموع اقلام سمت چپ ترازنامه ÷ مجموع بدهی ها‏=وزن بدهی
پس از بدست آورن وزن ها‏با ضرب کردن نرخ هر طبقه در وزن مربوط به آن و سپس جمع کردن آنها هزینه می‌انگین موزون سرمایه بدست می‌‏آید.

گام ششم: محاسبه ارزش افزوده اقتصادی
در نهایت می‌‏توان ارزش افزوده اقتصادی واحد تجاری را به صورت زیر بدست آورد:

 (هزینه میانگین موزون سرمایه) (سرمایه بکار گرفته‌شده) – سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات = ارزش‌افزوده اقتصادی

مزایای ارزش افزوده اقتصادی:

  • ارزش افزوده اقتصادی با ارزش بازار سهام شرکت در ارتباط است. ارزش بازار سهم برابر است با ارزش دفتری آن به اضافه مقدار فعلی ارزش افزوده اقتصادی واحد تجاری درآینده.
  • طرح های پاداش مبتنی بر ارزش افزوده اقتصادی، نتایج مثبتی را درواحد تجاری به ارمغان می‌‏آورد.
  • ارزش افزوده اقتصادی می‌‏تواند در متحد کردن منافع مدیریت،صاحبان سهام و کارکنان واحد تجاری موثر باشد.
  • ارزش افزوده اقتصادی می‌‌تواند مبنائی برای تعیین اهداف سرمایه‌گذاری در پروژه‌ها قرار گیرد.
  • ارزش افزوده اقتصادیبه‌عنوان معیار اندازه‌گیری عملکرد، کمتر در معرض تحریف‌های حسابداری قرار دارد.

معایب ارزش افزوده اقتصادی:

  • ارزش افزوده اقتصادی مستلزم انجام تعدیلات متعدد ارقام سود و سرمایه محاسبه شده توسط حسابداری می‌‏باشد.
  • ارزش افزوده اقتصادی بر اساس اطلاعات تاریخی محاسبه می‌‏شود.
  • محاسبه ارزش افزوده اقتصادی وابسته به محاسبه نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه می‌‌باشد که مشکل است.
  • گاهی اوقات تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی غیرعملی است مثلاً برای شرکت‌هائی که تازه راه‌اندازی شده‌اند یا برای شرکت‌های سرمایه‌گذاری، تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی مناسب نیست.

منابع :

1-Anctil, R. M., Jordan, J. S., & Mukherji, A. Activity-based costing for Economic Value Added Accounting Studies, 2(3), 231-264.

2-Bacidore, J. M., Boquist, J. A., Milbourn, T.T., & Thakor, A.V. The Search for the Best Financial Performance Measure. Financial Analysts Journal, 11-20.

3-RELEVANT TO ACCA QUALIFICATION PAPER P5  Economic value added versus profit-based measures of performance.

4- دکتر تهرانی- چگونگی محاسبه هزینه سرمایه با استفاده از مدل‌های برگرفته از بازار.

فقدان مهارت‌های تحلیل دیتا در تیم‌های سرمایه‌گذاری

Posted on: اردیبهشت ۱۳ام, ۱۳۹۵ by sppcco

Data_Mining

همگام بودن با تغییرات فناوری، مدیریت استعدادها، یافتن افراد مستعد و پرورش آنها از دلایل نگرانی‌های مدیران مالی است.
لذا با تغییر وظایف شغلی توسط فناوری و دشوارتر شدن جذب نیروهای مناسب، شکاف مهارت‌ها در وظایف مالی وابسته به تحلیل اطلاعات عمیق‌تر شده است.
شرکت‌ها برای بهره‌گیری از اطلاعات خود در جهت منافع بازرگانی، با شیب تند منحنی یادگیری مواجه هستند و مطابق تحقیقات CGMA حوزه مالی بعنوان بخشی از این جنبش دارای موقعیت خوبی است.
متخصصین امور مالی شدیداً علاقمند به کسب مهارت‌های تحلیل دیتا هستند: در نظرسنجی سال 2013، 85 درصد از متخصصین مالی اظهار داشتند که افزایش توانایی کار کردن روی Big Data، چشم‌انداز شغلی آنها را تقویت می‌کند – لیکن این افراد برای تمرکز بر روی تحلیل‌های استراتژیک همیشه فرصت کافی ندارند.
بر اساس یک گزارش جهانی از Deloitte به طور تقریبی در نیمی از شرکت‌ها، شرکای مالی کسب و کار به جای تحلیل و تفسیر اطلاعات و یا تعامل با کسب و کارشان، قسمت اعظم وقت خود را صرف ایجاد و به روزرسانی گزارشات می‌کنند؛ این گزارش نشان می‌دهد که رهبران مالی از کارکنانشان می‌خواهند که بیشتر بر روی تحلیل و تعامل تمرکز داشته باشند. در شرکت‌هایی که مهارت‌های تحلیلی در دسترس است، کارکنان مالی وقت بسیار بیشتری صرف چنین تحلیل‌ها و تعاملاتی می‌کنند.
در یک نظرسنجی دیگر، سه چهارم مدیران «شناسایی روندهای اطلاعات کلیدی» را به عنوان یکی از مهارتهای مهم در موفقیت عنوان کردند؛ حال آنکه بر اساس گزارش نظرسنجی جدید از شرکت جهانی نیروی انسانی Robert Half و مؤسسه حسابداران مدیریت (IMA)، که از پاسخ‎های 479 مدیر مالی، بازرس، عضو هیئت مدیره و دیگر مدیران اجرایی، به طور عمده در آمریکا و کانادا، استفاده کرده‎اند، تنها 46 درصد از این مدیران اذعان داشتند که تیم‌هایشان این مهارت را دارا می‎باشند.
رهبران، با کمبود قابل توجه کارکنان مالی و حسابداری با قابلیت‌های لازم برای خلاقیت در تحلیل‌ دیتا مواجهند.
آن‌ها به روش‌های مختلفی با این شکاف مهارت‌ها مقابله می‌کنند و این سه روش در رأس آن‌ها قرار دارند:

  1. توسعه مهارتهای داخل سازمان (68%)
  2. به کارگیری منابع خارج از شرکت (44%)
  3. استفاده از مشاورین و یا متخصصین پروژه (39%)

با این حال، در برخی موارد توسعه مهارت‌ها اصولی و صحیح نیست. آموزش مهارت‌ها لازم است ولیکن این آموزش‌ها بایستی روی مهارت‌های درست متمرکز باشد: تنها 14 درصد از پاسخ دهندگان می‌گویند که شرکت‌هایشان آموزش‌های مرتبط با تحلیل‌های کسب و کار را ارائه می‌نمایند.

نیاز به آموزش

به گفته Paul McDonald، مدیر ارشد اجرایی Robert Half، شرکت‌ها می‌دانند که چه باید بکنند، لیکن هنوز اقدامی نکرده‌اند. مطابق گزارش CGMA شرکت‌ها بر حجم اطلاعات خود می‌افزایند لیکن 86 درصد آن‌ها با چگونگی تبدیل این اطلاعات به یک نگرش ارزشمند، مشکل دارند.
آموزش مهارت‌ها نه تنها برای کارکنان موجود بلکه برای استخدام‌های بالقوه نیز ارزشمند است. نظرسنجی دیگری از Robert Half نشان می‌دهد که 64 درصد از کارجویان، هنگام ارزیابی یک فرصت شغلی، کسب مهارت‌های جدید را بسیار مهم می‌دانند. شرکت‌هایی که در آموزش کارکنانشان شناخته شده نباشند، ممکن است شانس استخدام یک کارمند با استعداد را که معتقد است فرصت‎های بهتر دیگری برای پیشرفت در دسترس است، نداشته باشند.
به گفته McDonald «در حال حاضر شرکت‌های موفق در جذب نیروی انسانی، مزد و مزایای جذابی را پیشنهاد می‌نمایند. این شرکت‌ها آموزش می‌دهند و فرهنگ خود را معرفی می‌کنند، چرا که اشخاص مستعد نه تنها به کارفرمای فعلی که او را می‌آزماید نگاه می‌کنند، بلکه به آنچه که آن شغل برای بنیه دانش و حرفه آن‌ها انجام می‌دهد نیز توجه دارند. آنها حس خوبی نسبت به این فرهنگ به دست می‌آورند، حسی که  امروزه برای کارکنان، هنگامی که انتخاب‌های متعددی دارند، بسیار مهم است.»
بر اساس گزارش Robert Half/IMA پول پراستنادترین مانع مرتبط با استخدام نقش تحلیلگر کسب و کار است. چهار چالش عمده عبارت بودند از: کمبود مزد رقابتی(31%)، عدم برنامه‌ریزی کافی برای نیروی کار (23%)، در دسترس نبودن متخصصین با مهارت‌های مرتبط (22%) و ضعف در توصیف شغل (16%).
در پایان این نکته را باید به خاطر سپرد که شرکت‌ها علاوه بر برنامه‌ریزی بهتر آموزشی و بهبود شیوه‌های استخدام، باید به ارتقای زیرساخت‌ها و سکوهای فناوری خود ادامه دهند تا کارکنانشان از بهترین فرصت‌ها برای اعمال مهارت‌های مرتبط با داده برخوردار گردند.

منبع: http://www.journalofaccountancy.com

بررسی ارتباط عوامل مدیریت دانش با عوامل مدیریت ارتباط با مشتری

Posted on: اردیبهشت ۷ام, ۱۳۹۵ by sppcco

ارتباط مدیریت دانش با عوامل مدیریت ارتباط با مشتری

اساساً چگونه می‎توان انتظار داشت که سازمانی بتواند به پیشرفت نائل شود و افق‌های جدیدی از فعالیت و کار را فرا روی خـود بگشاید، بدون اینکه بخـواهد چـیز جـدیدی یاد بگیرد. حـل یک مسئله چالش برانگیز، معرفی محـصولی جدید و باز مهندسی یک فرآیند تولید جملگی نیاز به مشاهده جهان به طریقی نو و تلاشی عملی در جهت اجرای یافته‌‌های جدید دارند. در فقدان عنصر حیاتی مدیریت دانش، سازمانها و افراد آنها تنها شیوه‌‌های کهنه را حداکثر با بیان‎‌های جدید تکرار می‎کنند.
از طرف دیگر در سال‌های اخـیر سازمان‌ها و شرکت‌های مختلف پیوستن به روند دانش را آغاز کرده‎اند و مفاهیـم جدیدی همچون کار دانشی، نیروی دانشی، مدیریت دانش و سازمان‌های دانشی از سرعت‌گیری این روند خـبر می‎دهند. پیتر دراکر با به کارگیری این واژگان، خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمان‌ها داده است که در آن به جای قدرت بازو، قدرت ذهن حاکمیت دارد بر اساس این نظریه، در آینده سازمان‌هایـی توسعه و پیشرفت خـواهند کرد که سهم بیشتری از دانش را به خود اختصاص داده باشند.
در جامعه فرا صنعتی، «دانش» یک منبع کلیدی از اقتصاد است. شرکت‎ها ناچارند به تقاضای روزافزون مشتریان برای بهبود کیفیت و نوآوری پاسخ مثبت دهند. به همان صورت نیز بروز تهدیدها از جانب رقبای جهانی، آنها را مجـبور به کاهش قیمت محصولات و خـدمات نموده است. این چالش‎های مربوط به بهبود کیفیت و نوآوری و فشار روز افزون برای کاهش قیمت محصولات، شرکت‌ها را ملزم به طراحـی دوباره فرآیند‌های تجـاری خـود کرده است. در اقتصادی که تنها اطمینان آن وجود عدم اطمینان است، تنها منبع مطمئن پایداری در رقابت، دانش است. در حقیقت، دانش مهمترین منبع استراتژیک بوده و باعث ایجاد فوایدی برای تداوم قابلیت رقابت می‎شود. دانش ارزشمند باعث تقویت منابع سنتی و دارایی‎ها به صورتی متمایز می‌شود. از این رو باعث ایجاد «ارزش» برای مشتریان می‎شود. توانایی خلق دانش و تداوم یادگیری از آن می‌تواند سودی رقابت‌پذیر داشته باشد چرا که دانش خلاقانه‎ی امروزی، هسته اصلی دانش فردا را تشکیل خواهد داد. در سال‌های اخیر، تلاش‌های سازمانی بر روی مدیریت دانش معطوف بوده‌اند، این مدیریت یکی از مدیریت‌های کلیدی به شمار می‎رود و در بر دارنده‌ی تمرکز بر روی دانش کارفرمایان درباره مشتریان، رقبا، محصولات و خدمات در یک سازمان می‌باشد. در ساده‌ترین شکل، مدیریت دانش درباره تشویق مردم برای تسهیم اطلاعات، دانش و ایده‌ها با هدف ساخت محصولات و خدماتی با ارزش‌تر است.
بنابراین، دورنمای مدیریت دانش درون سازمان بوده و فایده‌ی مدیریت دانش ایجاد رضایت مشتری از خدمات بهتر است. اما همان‎طور که شرکت‎ها شروع به توسعه احراز شایستگی در مدیریت دانش داخلی و به کاربردن آن در جهت رسیدن به اهداف سازمانی کرده‌اند، نگاه‌های خود را نیز بر روی منابع جدید دانش معطوف نمودند. این منابع ضرورتاً در محدوده شرکت آنها یافت نمی‎شود. با تکیه بر دانش به عنوان عامل کلیدی رقابت‌پذیری در اقتصاد جهانی شرکت‌ها ممکن است به دنبال عنصر اصلی باشند که دانش مشتری نامیده می‌شود. به علاوه، پردازش دانش مشتری وابسته به ‌مدیریت روابط با مشتری، می‌باشد که هدف آن در فرآیند تجاری حفظ مشتریان است. دو گام اصلی در مدیریت روابط مشتری قابل شناسایی هستند:

  • تغییر از تمرکز بر روی معاملات به سمت ایجاد روابط با مشتریان و بازاریان و پرورش آنها
  • تمرکز بر حفظ مشتری به جای تک فروشی

به طور کلی بازاریابی روابط را می‎توان به عنوان یک تلاش یکپارچه برای شناسایی، حفظ و ساخت شبکه مشتریان و تقویت این شبکه به منظور ایجاد ارزش برای هر دو طرف در نظر گرفت. همچنین، مدیریت روابط با مشتری گامی پیشرفته برای جمع‎آوری اطلاعات درباره مشتریان جهت درک و تأثیرگذاری بر رفتار مشتریان است. از این رو، مدیریت روابط مشتری را می‌توان یکـی از مهمترین دیدگاه‌های شناخته شده مدیریت در یک دهه گذشته دانست.
عصر امروز، عصر سازمان‌های مبتنی بر دانش است؛ مدیریت دانش در راستای دستیابی به منابع نوینی همچون مدیریت دانش جامعه گرا -که هدف آن دستیابـی به منابع عظیم دانش مشتریان است- را مورد توجه جدی قرار داده است.
امروزه ایجاد و حفظ ارتباط با مشتری نه برای فروش محـصولات و خدمات، بلکه برای دستیابی به اطلاعات و دانش آنان، مفهوم جدیدی است که در قالب‌‌ سیستم‎‌های مدیریت دانش مورد بحـث و بررسی قرار می‎گیرد.
بعضی از سازمان‎ها قلمرو دانش خود را به درون سازمان محدود می‎کنند؛ تمرکز بر روی تلاش‌های مدیریت
دانش داخل مرز‌های سازمانی یکـی از عوامل اصلی شکست تمامی تلاش‌های مدیریت دانش در اغلب سازمانها است. اسکیرم هفت قلمرو را به عنوان قلمرو‌های مدیریت دانش معرفی کرده است: دانش مشتری، روابط سایر ذینفعان، محیط کار، حافظه سازمانی، فرایند‌های مربوط به کسب و کار، تولیدات و خدمات و نیروهای انسانی.
مدیریت دانش همچنین به شفافیت در فرایند یکپارچه‎سازی دانش سایر گروه‎ها نظیر کارکنان کمک می‌کند و به تسهیل جریان دانش در سازمان کمک نموده و می‌تواند منجر به یکپارچه‎سازی سریعتر و مؤثرتر دانش شود.
هنگامی که مدیریت ارتباط با مشتری پیاده‎سازی می‎شود، برنامه مدیریت دانش می‎تواند جریان دانش در رابطه با مشتری را گسترش دهد. می‌تواند فرآیند‌های مدیریت دانش و سیستم‌ها را برای بدست آوردن تمام دانش مربوط حفظ و در دسترس قرار دهد و این موضوع می‌تواند به ایجاد ارزش افزوده برای سازمان و همچنین مشتری منجر شود. مدیریت دانش، ابزار، فرایندها، و پایگاه‌ها را برای به اشتراک گذاشتن دانش به مشتریان و کارکنان فراهم می‌سازد. مدیریت دانش، فرایندی است که به واسطه آن سازمانها در زمینه یادگیری (درونی کردن دانش)، کدگذاری (بیرونی کردن دانش)، توزیع و انتقال دانش، مهارت‌هایی را کسب می‌کنند.
مدیریت دانش فرایند کشف، کسب، توسعه و ایجاد، تسهیم، نگهداری، ارزیابی و بکارگیری دانش مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند بین منابع انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی صورت می‎پذیرد.
لذا می‌توان گفت «مدیریت دانش به مجموعه فرایندهایی اطلاق می‌شود که در نتیجه آنها دانش، کسب، نگهداری و استفاده می‌شود و هدف از آن بهره‎برداری از دارایی‎های فکری به منظور افزایش بهره‌وری،  ایجاد ارزش های جـدید و بالا بردن قابلیت رقابت‎پذیری است.» سازمانها بخـش مهمی از دانش خود را از منابع بیرونی کسب می‌کنند کارشناسان، استادان، مشاوران، مشتریان همه حامل دانش هستند. آنها دارای اطلاعات و قابلیت‎هایی می‎باشند که الزاماً در درون سازمان فعالیت نمی‎کنند.
تیوانا به نقل از لین و همکاران، منابع ذیل را جزء منابع دانش مشتری به شمار آورده است اطلاعات بازار، اطلاعات رقبا، مشتریان، سفارش‌ها، خدمات و محصولات و شکایات مشتریان. در این پژوهش همچنین مدیریت ارتباط با مشتریان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. مدیریت ارتباط با مشتریان عبارت است از مدل تجاری مشتری محور که کارکرد‌های شرکت را حول نیاز‌های مشتریان (و نه محصولات، منابع یا فرایندها) متمرکز می‎نماید تا رضایت، وفاداری و ماندگاری مشتری افزایش یابد. مدیریت ارتباط با مشتری را به عنوان یک راهبرد در سطح سازمان که برای بهینه کردن سوددهی و درآمد و رضایت‎مندی مشتریان با سازماندهی بر اساس گروه‌‌های مختلف مشتریان، ترویج رفتار رضایتمندانه و ارتباط فرایندها از مشتریان تا تأمین‌کنندگان تعریف می‌‎کند و بیان می‌دارد که سرمایه‌گذاری در مدیریت ارتباط با مشتری، باعث درک بهتر، دسترسی بیشتر و تعامل مؤثرتر با مشتری از طریق کانال‌های مختلف می‌شود.
وکیلی فرد و همکاران، مدیریت ارتباط با مشتری را فلسفه و نظم مدیریتی می‎دانند که بر مشتریان در تمام حوزه‎های سازمان تمرکز می‌کند. بنابراین، این رویکرد به شکل قابل توجهی با رویکرد‌های بازاریابی و سنتی متفاوت است. این موضوع، ساختار، فرهنگ و فلسفه مشتری مداری را در سازمان توصیف می‌کند. این مفهوم شامل راهبرد، فرایند، و فناوری است. مدیریت ارتباط با مشتری عبارتست از یک استراتژی برای ایجاد ارتباط با مشتریان بر اساس الگوهای رفتاری آنها؛ این استراتژی مبتنی بر چهار هدف اجرایی است:

  • تشویق مشتریان دیگر شرکتها یا مشتریان بالقوه به اولین خرید
  • تشویق مشتریانی که اولین خرید را کرده‎اند به خرید بعدی
  • تبدیل مشتریان موقت به مشتریان وفادار
  • ارائه خدمات با مطلوبیت بالا برای مشتریان وفادار به نحـوی که به مبلغ شرکت تبدیل شوند.

نویسنده: دولتخواه

نقش برنامه ریزی منابع سازمان (ERP) بر هوشمندی کسب و کار (بخش دوم)

Posted on: فروردین ۲۸ام, ۱۳۹۵ by sppcco

 پیادهسازی سیستم‌های برنامه‌ریزی منابع سازمان

پیاده‎سازی سیستم برنامه‎ریزی منابع سازمان، به دلیل وسعت امکانات و توانمندی‌های آن، پیچیده بوده و آثار شگرف و گسترده‎ای بر تمامی ابعاد فنی و غیر فنی سازمان خواهد داشت. قبل از تصمیم‎گیری برای پیاده‌سازی آن، بایستی یک متدولوژی مناسب انتخاب و از ابعاد مختلف بررسی شود. یکـی از مراحـل اولیه برای استقرار ERP، ارزیابـی آمادگـی سازمان برای پذیرش و بهره‎برداری مناسب از این سیستم‌ها است بسیاری از سازمان‌ها، این سیستم را به منظور یکپارچه‌سازی و کنترل فرآیندهایی مانند مدیریت سفارش، خرید، عملیات تأمین و پشتیبانی، پیاده‌سازی می‎کنند. ERP نه فقط یک نظام اطلاعاتی، بلکه یک سامانه تجاری است و الزامات وسیـع آموزشی را می‌طلبد. در حقیقت پیاده‌سازی سیستم با راه‎اندازی آن پایان نمی‎گیرد، بلکه فرآیندی مستمر است که در آن کارکردها، ماژول‌ها و به‌روزرسانی‌های سیستم همگام با تغییرات در فرآیند‌های سازمانی اعمال می‌شوند و از آنجـا که پیاده‌سازی موفق برای استراتژی رقابتی آینده یک شرکت بسیار مهم است. مدیریت بایستی از نقش استراتژی سیستم ERP به عنوان ستون فقرات در ارائه سیستم‌های کسب و کار پویا که برای پیاده‎سازی سیستم‌های جـدید الزامی است، آگاه باشد.

انگیزههای پیادهسازی سیستم برنامهریزی منابـع سازمان

انگیزه‌های به‌کارگیری سامانه‌های برنامه‎ریزی منابع سازمان شامل انگیزه‌های مربوط به فناوری، عملیاتی، بهبود عملکرد و اهداف راهبردی می‎شود که انگیزه‌های مربوط به فناوری بیشتر زمینه‌های زیربنایی دارد و انگیزه‌های عملیاتی به دنبال بهبود فرآیندهاست. انگیزه‌های عملکردی پیشرفت نتایج را بصورت کیفی و کمی تعقیب می‌کنند و اهداف راهبردی به دنبال ایجـاد تغییرات اساسی در شکل و نحـوه ارائه خـدمات است از عواملی که باعث می‌شود بنگاه‌ها به سیستم ERP روی آورند، می‌توان به فشار رقابتی بازار برای تولید با هزینه کم، توقع افزایش درآمد در اثر پیاده‌سازی سیستم، کسب توانایی برای شرکت در رقابت جهانی، تقاضا برای باز مهندسی در شرکت‌ها جهت پاسخگویی به خواسته‌های بازار، رقابت بین تولیدکنندگان سیستم، نیاز شرکت‌ها به استفاده از ابزار‌های پیشرفته، و اطلاع شرکت‌ها از اینکه با پیاده‎سازی سیستم چه تغییراتی در سازمان به وجود خواهد آمد اشاره کرد.

عوامل کلیدی موفقیت در پیادهسازی سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان

عواملی که بر موفقیت سازمان‌ها در امر پیاده‎سازی سیستم‌های ERP تأثیر می‎گذارند به دو دسته: عوامل و معیارهای انگیزشی و عوامل و معیار‌های مؤثر بر خصوصیات و قابلیت‌های موجود استقرار، تقسیم می‌شوند. از این عوامل می‎توان به اهداف روشن و واضح، حمایت گسترده سازمان، ارتباطات، قابلیت پیاده‌‎سازی، آموزش و تحصیلات، حمایت فروشنده، مهندسی مجدد فرآیند، سازگاری و مناسب بودن سیستم سخـت‌افزاری و نرم‎افزاری، مدیریت پروژه، خصوصیات کاربر، مشارکت کاربر، تناسب فرهنگی، معیارهای موفقیت، رضایت کاربر، بهبود عملکرد سازمان، برنامه‎ریزی، به موقع بودن، و بودجه‎بندی مناسب اشاره کرد.

هوش کسب و کار و سیستم‏های برنامه‌‏ریزی منابع سازمان

مفهوم هوش کسب و کار

هوش کسب و کارهوش کسب و کار یک چارچوب کاری شامل فرآیندها، ابزار و فناوری‏های مختلف است که برای حرکت از داده به اطلاعات و از اطلاعات به دانش، طراحی شده و موجب ایجاد ارزش افزوده برای سازمان می‏شود. این سیستم نه به عنوان یک ابزار یا یک محصول بلکه به عنوان یک رویکرد جدید در معماری سازمانی، به دلیل دقت و سرعت در تحلیل اطلاعات به اتخاذ تصمیم‏های دقیق و هوشمندانه مدیریتی در حداقل زمان ممکن منجر می‏شود. و برای مدیران این امکان را فراهم می‏کند که بهتر مدیریت کنند. وظایف اصلی که بر عهده سیستم‏های هوش کسب و کار است، شامل شناسایی هوشمندانه، یکپارچه‏‌سازی، تجمیع و تحلیل چند بعدی داده‏های به دست آمده از منابع اطلاعاتی گوناگون است که این منابع شامل منابع داخلی و منابع خارجی می‎شود.

کاربردهای هوش کسب و کار در سیستم‏های برنامه‌‏ریزی منابع سازمان

ظهور سیستم‎های برنامه‌‏ریزی منابع سازمان به عنوان یک سیستم اطلاعاتی یکپارچه و فرآیند محور با پشتیبانی از تمام فعالیت‎های سازمان، منجر به ایجاد بهبودهای اثرگذار در عملکرد سازمان‏های استقرار دهنده شده است. سیستم برنامه‌‏ریزی منابـع سازمان به مثابه یک نظام‎نرم‌‏افزاری در حوزه کسب و کار است که از طریق ارائه یک راه حل یکپارچه و جامع، سازمان را به استفاده مؤثر و کارآمد از منابع خود، شامل: مواد، نیروی انسانی، سرمایه و اطلاعات، توانمند می‏کند. فرآیندهای مدیریتی و کسب و کار، درون سازمان و حتی فراتر از مرزهای سازمان را نیز یکپارچه می‏سازد. با این حال اگر چه این سیستم‏ها می‏توانند تمامی داده‌‏های عملیاتی کسب و کار را در پایگاه‌‏های اطلاعاتی برای برنامه‌‏ریزی سازمان ادغام کنند، اما به تنهایی برای تحلیل داده‏ها و فرآیند پشتیبانی از تصمیم‏‌گیری کافی نیستند، بنابراین، یکپارچگی سیستم‏های برنامه‌‏ریزی منابع سازمانی به همراه سیستم‏های هوشمندی ضروری است. این سیستم‏ها پاسخ به نیازهای هوش کسب و کار و پشتیبانی تصمیم‌‏گیری مدیریت در سطوح مختلف است.

نویسنده: محمدرضا یاورزاده

بخش اول


طراحی و پیاده‌سازی شده در شرکت پردازش موازی سامان

کلیه حقوق مادی و معنوی وب‌سایت برای صاحبان آن محفوظ است © ۲۰۱۲ - ۲۰۲۵