لطفا صبر کنید ...

Posts Tagged ‘توریست’

پایان سفر و بازگشت به ایران

Posted on: اردیبهشت ۱ام, ۱۳۹۷ by sppcco

به کجا چنین شتابان؟ به هر آن کجا که باشد،  به جز این سرا، سرایم.
سفرت به خیر اما، تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی،
به شکوفه‌ها، به باران، برسان سلامِ ما را.

اینک پایان سفر است، سفری بزرگ با کوله‌باری از خاطرات و دانسته‌ها. از شبه جزیره هند تا تایلند رکاب زدیم و با تحمل سختی‌های فراوان، در سرزمین‌های زیبای شرق قدم گذاشتیم. رکاب زدیم و در کنار مردمان کشورهای مختلف، مهر و محبت آموختیم. درس زندگی گرفتیم و صلح را معنا کردیم. با کودکانشان دویدیم و خندیدیم و برای دو ماه، زندگی در کنار این مردمان خونگرم را تجربه کردیم.


به سرزمین هندوستان قدم گذاشتیم، کشوری پهناور که آمیخته از افسانه‌ها و داستان‌های هیجان‌انگیز بود. با مردمانی که آیین عشق‌ورزی را خوب می‌دانستند و دریای محبت بودند، آشنا گشتیم.

از سرزمین‌های بکر و طبیعت اندونزی گذر کردیم. کشوری که با همه سختی‌ها و کاستی‌هایش برایمان خاطره‌ای فراموش نشدنی باقی گذاشت. با مردمانش به زبان عشق سخن گفتیم و درهای قلبشان را گشوده یافتیم.

در کشور مالزی و جنگل‌های سبز و پربرکتش خاطره ساختیم. مالزی نمونه‌ی کامل مفهوم صلح است، چرا که مردم در هر رنگ و نژادی بی‌هیچ تنشی در کنار هم در صلح و آرامش‌اند. به راستی که این مردمان الگوهای کامل گسترش صلح جهانی‌اند.

تایلند را کشوری زیبا با طبیعتی سخاوتمند یافتیم و مردمانی که به‌سان طبیعتشان گرم و پرمهر بودند.

در این سفر دور و دراز با آن همه سختی‌هایی که پشت سر گذاشتیم به واقع هیچ خستگی را حس نکردیم. نه گرمای طاقت‌فرسا، نه باران‌های سیل‌آسا و نه تنش‌های جاده‌‌ای، بر ما اثر نداشت. چرا که با انسان‌هایی برخورد ‌کردیم که ما را از محبت بی‌نهایتشان سیراب می‌کردند.

این سفر، سفری برای خودشناسی و دیگر شناسی بود، تا از این راه به مفاهیم عمیق‌تری از صلح دست یابیم. ما به این معنای بزرگ دست یافتیم که: صلح در جهان محقق نمی‌شود مگر با احترام به دیگران. باید از خودمان شروع کنیم و یاد بگیریم برای هر انسانی با هر منش و عقیده‌ای احترام قائل شویم و این مفهوم را به کودکان سرزمینمان یاد دهیم تا نسلی اندیشمند و صلح‌نگر به آیندگان تقدیم کنیم.

دلمان برای تمامی معابد، سرسبزی و زیبایی مناظر بکر، مهربانی مردم و دوستی و مهمان نوازی‌شان تنگ خواهد شد.

پیام و دستاورد ما از چهار هزار کیلومتر سفر با دوچرخه در پنجاه روز و ارتباط با مردم روستایی و شهری در کشورهای مختلف، این بود که صلح، محبت، نجابت، مهمان‌نوازی و نوع‌دوستی همه جا وجود دارد. اشرف مخلوقات، انسان، اگر معنا و حقیقت زندگی را دریافته باشد و به حقوق دیگران تعدی نکند، پایانی برای تمامی جنگ‌ها و خشونت‌ها یافته است.

در پایان بر خود می‌دانیم، از حامی برنامه، شرکت پردازش موازی سامان، ارائه‌کنندهنرم‌افزارهای جامع مالی و اداری تدبیر، تقدیر و تشکر ویژه نمائیم و همواره در ترویج ارزش‌های والای این سازمان، که مهم‌ترین آن‌ها، صداقت و اخلاق در کسب و کار است، کوشا باشیم
#بازگشت_به_ایران

خداحافظ مالزی- سلام تایلند

Posted on: فروردین ۲۳ام, ۱۳۹۷ by sppcco

از دوست خوبمون لاوانیا و کشور زیبا و مردمان متین و خونگرم مالزی خداحافظی کردیم و به سمت مرز تایلند رکاب زدیم.

ده کیلومتر رکاب زدیم و ساعت ۸ به مرز رسیدیم. تایلند با مالزی از سه نقطه مرز مشترک داره که ما از کایو هیتام رد شدیم و از جنوب وارد این کشور شدیم.

کشور جدید، آدم‌های جدید و و آغاز ماجراهای تازه.

رکاب می‌زنیم و با مردم کشورهای مختلف آشنا می‌شویم. از شرق تا غرب حتی در دورافتاده‌ترین مکانهای دنیا با ارزش‌های زندگی آشنا می‌شویم. کشف و تجربه می‌کنیم و با آگاهی به ترویج صلح و دوستی می‌پردازیم.

در ادامه گزارشی از آشنایی با مردم خونگرم و مهربان کشور تایلند، مهربانی‌های آنها و معنی واقعی این جمله که تفاوت‌ها مانع صلح نیست، مطالعه خواهید کرد.  

تایلند کشوری پادشاهیست با حدود 60 میلیون جمعیت که بیشتر آنها از نژاد تایی‌اند و مذهب 95 درصدشون بوداییه.  به همین دلیل معبدهای بسیار زیادی توی مسیرمون دیدیم که معابد بودایی بودند و داخلشون مسجمه‌های بزرگ بودا و سایر شخصیت‌های مذهبی قرار داشتند. یکی از مهمترین کاربردهای این معابد جذب گردشگره.

بعد از ۹۰ کیلومتر رکاب‌زنی به یه مکان آروم و دنج با طبیعتی بکر و زیبا رسیدیم و داخل یه روستا کنار رودخانه‌ای آرام اسکان کردیم.

شب بعد دوستمون آرانیا ما رو برای شام به خونه مادرش برد و اولین آشنایی ما با مردم تایلند کلید خورد. تقریبا همه خانواده شامل مادر پیر، برادرها و خانواده‌هاشون و البته تعدادی از دوستانشون اونجا حضور داشتند. همگی خیلی مودب و خوش‌برخورد بودن و حسابی مراعات حال ما رو می‌کردن.

صبح با آرانیا که صبح زود بخاطر ما بیدار شده بود، خداحافظی کردیم و همون جاده روستایی رو ادامه دادیم؛ چون به نظر می‌رسید خیلی زیبا و آروم باشه.

سی کیلومتری وسط روستاهای مختلف رکاب زدیم و از سکوت و آرامش جاده لذت بردیم. مسیرمون پر بود از مرداب‌هایی که مملو از نیلوفر آبی بودن.

بازارهای محلی هم زیاد بود و مردم روی چرخ‌های کوچک، ماهی و میوه میفروختن. آدم‌ها خیلی آرام و خوش برخورد بودن و به محض دیدنمون لبخند زیبایی تحویلمون میدادن.

بعد از ۱۰۵ کیلومتر رفتیم یه جای ساحلی که کلبه‌های چوبی زیبایی رو با قیمت‌های مناسب اجاره می‌داد.

روز بعد برای عکاسی از طلوع، خودمون رو به ساحل رسوندیم و مدت‌ها محو تماشای تولد صبح شدیم.

صاحب هتل یه خانم مسن فنلاندی بود که ازمون اجازه گرفت تا عکسمون رو به عنوان تبلیغات هتل توی فیس‌بوکش بزاره. خانم فنلاندی میگفت؛ یه مهمون سایکل‌توریست آلمانی داشته که دور دنیا رو گشته بوده و ‌گفته بهترین کشوری که رفته ایران بوده.

با خانم فنلاندی و سایکل توریستی که اهل انگلیس بود و مقصدش مالزی بود، خداحافظی کردیم و توی جاده راه افتادیم.

مسیرمون پر بود از شالیزارهای سرسبز برنج و درختای کائوچو. گیاهان خودرو هم که همه جا فراوان‌ بودند.

بعد از چهل کیلومتر کنار جاده توقف کردیم تا میوه بخریم. فروشنده محلی کنار جاده فقط موز و پوملو (میوه استوایی شبیه به گریپ فروت) داشتند که محصول باغچه خودشون بود. ازشون موز خریدیم و برامون پوملو پوست کندند و بهمون هدیه دادند.

با بارش شدید باران زیر سقف یه خونه پناه گرفتیم و صاحب خونه دعوتمون کرد خونشون و با قهوه و خوراکی ازمون پذیرایی کرد.

#مردم_مهربان_تایلند

بعد از بارون همه چی زیباتر شده بود. آسمون آبی‌تر، درخت‌ها سبزتر و آسفالت جاده تمیز و براق‌تر.

۱۰۲ کیلومتر رکاب زدیم و رسیدیم به نزدیکی‌های شهر سورات ثانی. پدر و مادر دوست سایکل توریستمون “آراچا” توی  این شهر تو یه خونه قشنگ مملو از باغ میوه ازمون استقبال کردند. شب رو اونجا اقامت میکنیم و برای ادامه رکاب‌زنی خودمون رو آماده می‌کنیم.

تا اینجا بارها و بارها مورد لطف و محبت مردمان مهربان تایلندی قرار گرفتیم و خدا رو شکر کردیم که مهربانی جریان داره.

#صلح_و_مهربانی_را_با_تدبیر_ترویج_دهی

گشت و گذار سفیران صلح در”کوالالامپور” پایتخت مالزی

Posted on: فروردین ۲۱ام, ۱۳۹۷ by sppcco

گشت و گذار در پایتخت مالزی رو شروع کردیم تا از مردمان صلح‌دوست و بی حاشیه‌ی این کشور زیبا و سرسبز برایتان بگوییم، مالزیایی‌ها صلح واقعی رو برامون معنا کردند.

از روستا زدیم بیرون و مدتی در جاده‌های خلوت و سرسبز روستایی رکاب زدیم. بعدش وارد بزرگراه شلوغ منتهی به کوالالامپور شدیم.

مالزی کشوری چند ملیتی است که نژادها و ملیت‌های گوناگون با فرهنگ‌ها و زبان‌های متنوع در آن آمیخته‌اند. ساکنین این کشور با حدود 30 میلیون جمعیت، سه نژاد مالایی (۶۰٪)، چینی (۲۷٪)، هندی (۱۲٪) و غیره (۱٪) رو شامل می‌شن. مالزیایی‌ها با وجود ادیان و فرهنگ‌های گوناگون، کنار هم در صلح و آرامش زندگی می‌کنن و راز در صلح بودنشون اینه که با وجود تفاوت دین، مذهب و فرهنگ به هم احترام می‌ذارن. به راحتی در تمام سطح شهر می‌تونیم افرادی از ادیان مختلف رو ببینیم که با وجود تفاوت‌ها کنار هم کار می‌کنند، با هم دوست‌اند و زندگی می‌کنند.

مردم مالزی آرام، صلح دوست، خویشتندار و متدین‌اند و با خشونت، قانون شکنی و اغتشاش میانه‌ای ندارن

خودمون رو رسوندیم به منزل استاد زبان فرانسه نیما، “خانم عطاری” عزیز که ما رو به منزلشون دعوت کردن. بعد از مدت‌ها یه ناهار به سبک ایرانی و بسیار خوشمزه بدون حتی ذره‌ای فلفل خوردیم.

بعد از ظهر با خانم عطاری رفتیم داخل شهر رو گشتیم.

 

اول از برج‌های دوقلوی پتروناس بازدید کردیم. این برج‌ها از بلندترین آسمانخراش‌های جهان هستن که حدود ۴۵۲ متر بلندی دارند. این دو برج از زیر توسط مرکز خرید سوریا به ‌هم متصل شده‌اند. همچنین پلی طبقات ۴۱ و ۴۲ این دو برج را به هم متصل کرده. در زیر زمین آن نیز آکواریم زیبایی قرار داره که در آن شما از دالان شیشه‌ای زیر آب، کوسه‌ها و سفره ماهی‌های غول‌پیکر رو می‌بینید.

کار ساخت این برج‌ها از سال ۱۹۹۵ شروع شده و در مدت زمانی کوتاه در سال ۱۹۹۸ به اتمام رسیده. دولت مالزی ساخت این برج‌ها را به عنوان نماد پیشرفت اقتصادی این کشور در دستور کار خود قرار داد.

 

از بزرگترین معبد هندو و چینی‌ها هم بازدید کردیم و سری به بازار جذاب چینی‌ها زدیم.

 

 

روز بعد با یه کوله پشتی و دوربین زدیم بیرون. با مترو خودمون رو رسوندیم به ایستگاهی که با دوستمون رضا سالکی و دوستاشون قرار ملاقات گذاشته بودیم.

اول رفتیم سمت Batu Cave که معروف به غار میمون‌هاست. یه منطقه صخره‌ای بلند با درختایی که روی صخره‌ها روییده بودند.

داخل صخره‌ها یه غار بزرگ پر از میمون وجود داشت با چندین معبد و یه مجسمه هندو. اول مجسمه‌ها رو دیدیم که یه مجسمه با سر میمون به رنگ آبی بود و در داستان رامایانا اومده که یکی از قهرمانان داستانه.

جلوتر مجسمه ۴۲ متری هندو به اسم مورگانه و یکی از ۳۰۰۰ خدای هندی‌ها قرار داشت. این مجسمه بلندترین مجسمه هندو محسوب میشه و از فولاد و آب طلا ساخته شده. حدود ۳۰۰ تا پله بغلش بود که میرسید به غار. غار دهانه بزرگی داشت و فضای داخلش وسیع بود. دو تا معبد هم داخل غار قرار داشت که پر از میمون‌ بود. میمون‌ها از دست گردشگرا خوراکی می‌گرفتن و گاهی هم یه چیزایی کش میرفتن. یه غار دیگه هم بغلش بود به اسم غار تاریک که تورهای گردشگری غارنوردی داشت.

بعد از باتو کیو رفتیم سمت یه تپه بلند به اسم گنتینگ که از شهر دور بود و یه جاده پیچ پیچی و تماما سربالا داشت و تا ارتفاع ۱۸۰۰ متر می‌رسید. کنتینگ هایلند یه منطقه طبیعی و تفریحی بود که تله کابین هم داشت. سوار تله کابین شدیم و وسطای مسیر تو ایستگاه معبد پیاده شدیم.

برای دیدن معبد چین سو باید کمی پیاده‌روی می‌کردیم. هوای بالای تپه خنک و روح بخش و همه جا سرسبز و پر از دار و درخت بود. معبد 9 طبقه‌ داشت که می‌تونستیم ازش بالا بریم و منظره زیبای زیر پامون رو تماشا کنیم.

معبد چینی‌ها معروف به بهشت و جهنمه، چون طبقات مختلف بهشت و جهنم به طرز جالبی با مجسمه‌هایی که در دل دیوار کار گذاشته شدن، نشون داده شده. مجسمه بزرگ بودا هم تو این مجموعه قرار داشت که بر روی گل نیلوفر آبی نشسته بود.

با کمک پله برقی برگشتیم به ایستگاه تله کابین و راهمون رو تا قله ادامه دادیم. قله گینتینگ پر از هتل و رستوران و مراکز تفریحی بود و بزرگترین کازینوی مالزی اونجا قرار داشت.

شب یه شام خوشمزه ایرانی دستپخت خانم عطاری عزیز رو ‌خو‌ردیم و از این روز پر خاطره جذاب و همراهی مردم مهربان لذت بردیم.

سفیران صلح در اندونزی

Posted on: فروردین ۵ام, ۱۳۹۷ by sppcco

بعد از ۲۳ روز چالش واقعی که پر از خاطره‌های شیرین و آدم‌های مهربان و ماجراهای عجیب بود، کشور هند رو ترک کردیم.

پس از سپری کردن شبی طولانی و سخت بالاخره به مدان رسیدیم. مدان پایتخت استان سوماترای شمالی در اندونزی است. این شهر در نزدیکی دریا قرار گرفته و چهارمین شهر بزرگ این کشور به ‌شمار می‌رود. مدان از سمت شرق، جنوب و غرب به منطقه دلی‌سردانگ و از سمت شمال به تنگه ملکه محدود شده ‌است.

اندونزی را می‌توان بزرگترین مجمع الجزایر جهان دانست که بین دو خشکی، یعنی جنوب شرق آسیا و استرالیا واقع شده ‌است. مجموعه جزایر این کشور زمانی مستعمره هلند بوده و مدت زمان زیادی نیست استقلال پیدا کرده است. زبان رسمی آنها اندونزیایی و واحد پولشان روپیه است. مردم این کشور از اقوام گوناگونی می‌باشند که جاوه‌ای‌ها با حدود ۴۰ درصد بزرگ‌ترین قوم هستند، مردمانی با صورت‌های گرد، پهن و گوشتالود که کمی شبیه به چینی‌ها می‌باشند. اینجا پرجمعیت‌ترین کشور مسلمان جهان است و از جمعیت 240 میلیون نفری ۸۶٫۱ درصد از مردم مسلمان هستند.

رکاب‌زنی رو از جاده‌های شهر مدان آغاز می‌کنیم و یک کشور جدید با آدم‌ها و اتفاقات جدید پیش رومون قرار داره. شروعی دوباره برای رویارویی با مردمان، فرهنگ‌ها، آداب و رسوم، غذاها و مکان‌های زیبا و جدید داریم.

همراه با تدبیر رکاب بزنید تا در نوروز 1397 با کشور اندونزی و ماجراهای جدید زوج دوچرخه‌سوار در این کشور، آشنا گردید.

رکاب‌زنی کنار آبی بی‌کران اقیانوس هند

Posted on: اسفند ۱۴ام, ۱۳۹۶ by sppcco

دیشب توی بالکن حیاط خانه دوستمون چادر زدیم و از نسیم‌های خنک شبانه لذت بردیم. صبح زود با آن‌ها خداحافظی کردیم و راه افتادیم. مسیرمون کم کم به دریا نزدیک می‌شد و باد بوی اقیانوس رو با خودش می‌آورد.

اقیانوس هند سومین اقیانوس بزرگ جهان و۲۰٪ از سطح کره زمین را پوشانده ‌است. همچنین گرم‌ترین حوزه اقیانوسی جهان به‌شمار می‌آید. از جمله مهمترین تأثیرات این اقیانوس ایجاد بادهای باران‌آور موسمی است که در سرتاسر جنوب شبه قاره هند و آسیای جنوب شرقی باعث ایجاد باران‌های فصلی و همچنین جریان‌های آب‌گرم استوایی می‌شود. این اقیانوس از شمال به آسیا، از غرب به آفریقا، از شرق به استرالیا و از جنوب به اقیانوس منجمد جنوبی منتهی می‌شود.

به آبی بی‌کران رسیدیم و مدت‌ها کنارش رکاب زدیم. مسیر فوق العاده زیبا بود و ارزش این همه سختی تا اینجا اومدن و تحمل گرمای شدید رو داشت.

 

 

توی مسیر کلی میمون دیدیم که روی درخت‌ها بازی‌گوشی می‌کردند. علاوه بر میمون‌ها، تو این مناطق گربه وحشی و تعداد زیادی گاو و گاومیش هم دیدیم که همه جا در اطراف و حتی وسط جاده بودند. گاوها شاخ‌های بزرگ و کوهان‌های کوچکی داشتند.

 

به یک کانال آبی رسیدیم که برای عبور از آن باید از لنج استفاده می‌کردیم. خودمان و دوچرخه‌ها سوار بر فرری شدیم و بر روی آب حرکت کردیم.

امروز یک زوج سایکل‌توریست سوئیسی دیدیم که بیش از 70 سال سن داشتند. آنها خیلی سرحال و جوان‌دل بودند، با دیدن آنها فهمیدیم که جهانگردی به سن و سال نیست و اتفاقا تو این سن و سال شاید بهتر بشه بر جوامع بشری تاثیر گذاشت و می‌توان از آن برای نزدیک کردن فرهنگ‌ها استفاده کرد. در واقع جهانگردی فرصتی گرانبها است که می‌توان از آن برای آموزش دادن انسان‌ها در مورد فرهنگ‌ها و محیط‌های دیگر بهره برد.

بعد از ۷۱ کیلومتر رسیدیم به شهر ساحلی راتناگیری و رفتیم خونه دوستمون. احتمالا فردا رو هم برای استراحت و بازدید از اطراف شهر مهمونشون باشیم.

اختلاف طبقاتی و گرمای 48.5 درجه!

Posted on: اسفند ۱۲ام, ۱۳۹۶ by sppcco

امروز صبح از شهر ماهاد رکاب‌زنی رو شروع کردیم. ماهاد شهر عجیبی بود و در آن اختلاف طبقاتی بسیار زیادی مشاهده می‌شد. بسیاری از مردم در محله‌های فقیر نشین و حاشیه شهرها در چادر با تنگدستی زندگی می‌کردند. این فقر در همه شهرهای بین مسیر در کنار مردم مرفه با سبک زندگی تجملاتی مشاهده می‌شد. فرهنگ‌هایی در هند وجود دارند که رو به جلو قدم می‌گذارند و در عین حال فرهنگ‌هایی هستند که به شدت به ریشه‌های خود متصل بوده و غیر قابل تغییر هستند.

هر یک از این تضادها در هند در جایگاه خود زیبا هستند و نشانی از همزیستی صلح‌آمیز انسان‌ها در کنار هم می‌باشند.

در طول مسیر رکاب‌زنی در یکی از روستاهای مسلمان‌نشین، با مردی آشنا شدیم که پس از اینکه متوجه ایرانی بودن ما شد، با نان محلی و آب تصفیه شده از ما پذیرایی کرد و ما رو مورد لطف و توجه خود قرار داد.

بعد از ۷۵ کیلومتر رکاب‌زنی زیر دمای ۴۸.۵ درجه و سربالایی‌های ممتد، رسیدیم به نزدیکی شهر چیپلون و به کمک یکی از دوستان هندی، هتلی با تخفیف ورزشکاری گرفتیم. گرمی هوا رکاب‌زنی سختی رو برامون رقم زده بود.

با دو فعال حقوق بشر، آشنا شدیم. آن‌ها در مورد اهداف و دلایل سفر ما پرس و جو کردند و گفتگویی صمیمانه در مورد گسترش و ترویج صلح در جهان داشتیم و متوجه شدیم هدف آنان نیز ترویج صلح برای کودکان جهان است. آموزه‌های گاندی، در هند، استوار و پابرجاست. فردا قرار ملاقاتی دیگر در باغ دکتر مانوز داریم.

اگر می‌خواهیم صلح حقیقی را به جهان بیاموزیم، اگر می‌خواهیم با جنگ و خونریزی مبارزه کنیم، باید از کودکان آغاز کنیم (مهاتما گاندی).

معرفی زوج توریست

Posted on: بهمن ۳۰ام, ۱۳۹۶ by sppcco

با معرفی صفحه مسئولیت اجتماعی تدبیر، شما عزیزان را در کنار مشغله روزانه‌‏تان، به یک سفر، از هر کجا که هستید دعوت کردیم. مهم نیست در ترافیک هستید یا در منزل استراحت می‏کنید، در هر کجا که باشید با تلفن همراه‏تان، تنها یک کلیک با این سفر فاصله دارید.

همانطور که در مطالب پیشین اشاره شد، در این سفر  یک زوج جوان ماجراجو را همراهی می‌کنیم و همگام با آنها قاره آسیا را رکاب خواهیم زد. اگر مایلید با این زوج جوان “آقای نیما زکی و خانم حبیبه علوی” آشنا شوید، با ما همراه باشید تا پیش از ارائه برنامه سفر، به معرفی آنها بپردازیم.

زوج دوچرخه‏‌سوار ایرانی “نیما زکی و حبیبه علوی” ساکن شهر مراغه هستند. آقای زکی مهندس برق، برنامه‌نویس و طراح وب می‌باشد و مسئولیت مدیرعاملی و برنامه‌نویسی شرکت خود را دارد و همسر ایشان خانم علوی فوق لیسانس مدیریت بازرگانی و کارمند می‌باشد. این زوج جوان علی‌رغم مشغله کاری و مسئولیت‌های فراوان، فعالیت‌های ورزشی-اجتماعی خود را در زمینه کوهنوردی، جهان‏گردی، دوچرخه کوهستان، سنگ‏نوردی، غارنوردی و یخ نوردی از سال 1382 آغاز کردند.

این زوج فعال با پیام صلح برای کودکان جهان، فعالیت‌های جهان‏گردی با دوچرخه خود را پس از ازدواجشان در سال 1390 از کشور ایران آغاز کردند. آنها سواحل دریای خزر به طول 1000 کیلومتر (آستارا تا بندر ترکمن)، کویر مرکزی ایران، شمال شرق، کردستان و جنوب ایران را رکاب زدند.

در سال 2015 میلادی دو هزار کیلومتر از مسیر دریای سیاه تا استانبول را رکاب زدند و در سال 2016 و 2017 میلادی به مدت 4 ماه کشورهای ترکیه، یونان، ایتالیا، سوییس، فرانسه، بلژیک، هلند، آلمان، دانمارک، نروژ، سوئد، فنلاند، استونی، لتونی، لیتوانی، لهستان و …را بیش از ده هزار کیلومتر رکاب زدند و در آخرین سفر در سال 2017 میلادی به طول پانصد کیلومتر کشور ارمنستان را رکاب زدند.

سفر جدید این زوج به مدت دو ماه، با حمایت شرکت پردازش موازی سامان از 8 اسفند 1396 آغاز خواهد شد. با همراهی تدبیر، از آخرین اخبار و دستاوردهای این سفر پر مخاطره و جذاب آگاهی یابید و همگام با این زوج جوان سر تا سر آسیا را رکاب بزنید.  تا شروع کمپین مسئولیت اجتماعی تدبیر، تنها 8 روز باقیست.


طراحی و پیاده‌سازی شده در شرکت پردازش موازی سامان

کلیه حقوق مادی و معنوی وب‌سایت برای صاحبان آن محفوظ است © ۲۰۱۲ - ۲۰۲۵