لطفا صبر کنید ...

Archive for the ‘مقالات’ Category

زنده باد انسان

Posted on: بهمن ۳ام, ۱۳۹۴ by sppcco

نسبت بین تجارت و روح آدمی چیست؟ سوال این است که آیا میتوان تاجری موفق و در عین حال انسانی موفق بود؟ آیا جمع این دو امکان پذیر است؟ هنگامی که کالای خود را در بسته بندیهای دلفریب در معرض فروش میگذاریم، آیا مطمئن هستیم که پاره های روح خود را نیز در همان بسته ها به فروش نرسانده ایم؟ آیا بهای موفقیت در کسب و کار را با روح و روان خود نمی پردازیم؟ وقتی کسب و کاری موفق راه می اندازیم، یا به مقام و منزلت و موقعیتی دست می یابیم، بد نیست این پرسشها را از خود بکنیم. متاسفانه پاسخ همواره آسان نیست. فرسایش روح و روان به تدریج و به آرامی روی میدهد و اگر دائما مراقب خود نباشیم، ممکن است بسیار دیر دریابیم که برای کامیابیهای شغلی، بهایی گزاف پرداخته ایم. حقارتها و خودخواهیها لحظه به لحظه در کمینمان نشسته اند و با کوچکترین غفلت ممکن است قلبی را به درد آوریم یا همراهی را آزرده سازیم.
خوشبختانه، در مجموعه تدبیر، به تصور ما و البته به تصدیق بسیاری از دوستان، فرهنگ و تفکر جاری، همواره این بوده که نباید اخلاق را قربانی موفقیت کنیم و پیوسته در کنار ترازنامه تجاری، ترازنامه اخلاقی و معنوی مجموعه خود را نیز به دقت مد نظر قرار داده ایم و به قول آن شاعر فقید، “انسان را رعایت کرده ایم”؛ و به خود می بالیم که موفقیت کسب و کارمان، به قیمت شرمساری در برابر وجدان خویش به دست نیامده است.
بهزاد مقصودی
نوشته شده در تاریخ : 18 بهمن 1389

به مناسبت 20 سالگی وب

Posted on: بهمن ۳ام, ۱۳۹۴ by sppcco

وقتی که در نیمه شب 31 دسامبر سال 2010 به استقبال سال نو میلادی رفتیم، شاید افراد اندکی به یاد داشتند که دسامبر 2010 مصادف بود با بیستمین سالگرد تولد وب. بله بیست سال پیش در دسامبر سال 1990، وب روی کامپیوتر شخصی تیم برنرز لی (Tim Berners Lee) در ژنو سویس متولد شد. یک مرورگر و تنها یک وب سایت که هر دو روی همان دستگاه قرار داشتند. اما امروز، صدها میلیون کاربر در سراسر جهان در حال استفاده از تعداد بیشماری وب سایت برای انجام امور روزمره خود هستند، از تجارت و پژوهش گرفته تا خرید و تفریح و ارتباط با دیگر انسانها. اهمیت این پدیده به حدی است که شاید بتوان آن را بزرگترین اختراع بشر پس از الکتریسیته در نظر گرفت. تیم برنرز لی در مقاله زنده باد وب (ساینتیفیک امریکن – دسامبر 2010) علت همه گیر شدن وب را مبتنی بودن آن بر حقوق مساوی انسانها میداند و در تمامی مقاله، اصرار میورزد که هیچ شخص، شرکت یا دولتی نباید تسلط انحصاری بر تمامی یا بر بخشهایی از وب داشته باشد. وی نگرانی خود را از استفاده برخی شرکتها از استانداردهای خاص و غیرقابل دسترسی برای عموم (مانندiTunes شرکت اپل) ابراز داشته و گفته که این امر سبب تجزیه وب به بخشهای حصارکشی شده میگردد که با روح و مبانی اولیه وب سازگار نیست. وی دسترسی به اینترنت در عصر حاضر را بخشی از حقوق شهروندی هر انسان بر میشمارد و اشاره میکند که به عنوان نمونه، کشور فنلاند در اکتبر سال گذشته، دسترسی به اینترنت با سرعت حداقل یک مگابیت بر ثانیه را به عنوان یک حق قانونی و مدنی برای کلیه شهروندان آن کشور به رسمیت شناخته است.
امروزه با توجه به همه گیر شدن وب، شرکتهای بزرگ سخت افزاری و نرم افزاری در حال فراهم کردن بستری برای یکپارچه کردن وب و تلویزیون هستند. ایده ای که بدون دسترسی اکثریت مردم به اینترنت با پهنای باند بالا قابل تصور نخواهد بود. مایکل مویر در مقاله ای تحت عنوان تلویزیون همه کاره (ساینتیفیک امریکن – نوامبر 2009) به چالشهای مربوط به عملی کردن این ایده از مسائل حقوقی و تجاری، تا مسائل مربوط به واسط کاربر و پهنای باند پرداخته است. به زعم وی کشور ایالات متحده آمریکا، با پهنای باند متوسط 4.2 مگابیت بر ثانیه برای دسترسی به اینترنت، در مقایسه با کشورهای اروپای شمالی و آسیای شرقی، قدری عقب مانده محسوب میشود. برای مثال، سوئد با رقم 6.9، ژاپن با 8.0 و کره جنوبی با 11 مگابیت بر ثانیه در این رابطه بسیار پیشرفته تر از آمریکا هستند.
جایگاه ما در این عرصه کجاست؟ هنوز بسیاری از شهروندان ایرانی حتی به اینترنت 128 کیلوبیت بر ثانیه نیز دسترسی ندارند. نیاز روزافزون به امکان تبادل اطلاعات با حجم بالا بین شعب شرکتها و موسسات، همچنین تبادل دانش بین پژوهشگران، مهندسین و پزشکان ایرانی با همتایان داخلی یا خارجی آنها، نیاز به اینترنت با پهنای باند بالا را بسیار جدی نموده است.
با امید به اینکه مسئولین و تصمیم گیرندگان کلان فناوری اطلاعات کشور، به این حقوق شهروندی جدید با نگاهی جدیتر بنگرند، و با آرزوی سرافرازی و بهروزی کلیه هموطنان و بویژه کاربران عزیز نرم افزار مالی و اداری تدبیر در سال میلادی جدید.
نوشته شده در تاریخ : 12 دی 1389

اولین یادداشت

Posted on: بهمن ۳ام, ۱۳۹۴ by sppcco

هنگامی که از طریق مدیر محترم وب سایت آگاهی یافتم که ستونی با نام یادداشت هفته به سایت افزوده شده و نخستین یادداشت را نیز من باید آماده کنم، با خود اندیشیدم که این نخستین یادداشت را به چه موضوعی اختصاص بدهم و البته پاسخ بسیار واضح بود: مشتری و رضایت مشتری.
مگر غیر از این است که هستی این شرکت ـ و البته هر شرکت خصوصی دیگر- و موجودیت این وب سایت اصولا وابسته به اقبال مشتریان عزیز به محصولات و خدمات ما بوده و خواهد بود؟
باری، در تمامی دوازده سالی که در خدمت مشتریان هوشمند و گرانقدر تدبیر بوده ایم -که زیر مجموعهای هستند از مرم شریف و بزرگوار ایران زمین- کوشیدهایم همه ساختارها و فرآیندهای سازمان خود را حول محور رضایت مشتری بنا کنیم و عزیزانی که افتخار ارائه خدمات به آنها را داشتهایم، گواهی خواهند داد که مشتریمداری نه شعار ما که باور ماست. البته بدیهی است که کارمان خالی از نقص نبوده و همواره از تذکرات، پیشنهادات و انتقادات مشتریان در راستای رفع نقص و ارتقای کیفیت محصولات و خدمات خود استقبال کردهایم.
از اینکه در شرایط دشوار اقتصادی، توانستهایم بدون کوچکترین حمایت دولتی، پایهگذار سازمانی موفق، پیشرو و متعهد به اخلاق انسانی و حرفهای بوده و یکی از پویاترین و خوشنامترین محصولات نرمافزاری را به جامعه انفورماتیک ایران معرفی کنیم، به خود میبالیم. لیکن از یاد نمیبریم که صاحبان این افتخار مشتریان گرانمایه تدبیر هستند؛ لذا به نمایندگی از جانب همه سهامداران، مدیران و کارکنان تدبیر، صمیمانهترین درودها، سپاسها و تبریکها را نثار کاربران محترم تدبیر میکنم.
پیروز و سرافراز باشید
بهزاد مقصودی
نوشته شده در تاریخ : 25 آبان 1389

چقدر می توانیم جهان را تغییر دهیم

Posted on: بهمن ۳ام, ۱۳۹۴ by sppcco

در کتابهای دوران کودکی به من آموخته بودند که تنها دانشمندان، پادشاهان و یا پیامبران بوده اند که جهان را تغییر داده اند.
و بر این باور بودم که برای تغییر جهان باید کاری شگرف انجام داد.
برای واقعی کردن رویاهایم تلاش بسیار کردم. می خواستم آدم بزرگی شوم تا بتوانم جهان را تغییر دهم اما واقعیات زندگی به من آموخت که همه نمی توانند نخبه ای بزرگ یا قدر مردی شجاع شوند؛ اما همه می توانند تغییر ایجاد کنند و حالا به این باور رسیده ام که من هم با تمام ناتوانی هایم می توانم جهان را تغییر دهم هرچند این تغییر کوچک باشد.
هنگامی که به عنوان یک والد به فرزندانم می آموزم که قانون را رعایت کنند، جهان پیرامون من اندکی تغییر می کند.
هنگامی که به عنوان یک مربی آنچه را که می دانم بدون چشمداشت و بی دریغ در اختیار دانش آموزانم قرار می دهم، جهان پیرامون من اندکی تغییر می کند.
هنگامی که به عنوان یک پزشک بدون توجه به کمبود امکانات و نارسایی های مدیریتی بیمارستان ها، هرچه را که در توان دارم برای بیمارم به کار می بندم جهان پیرامون من اندکی تغییر می کند.,
هنگامی که با رفتارم به همکارم یاد می دهم که می توانم در عین رقابت با او، دست او را هم برای پیشرفت و کسب مهارتهای بیشتر بگیرم و با همکاری هم می توانیم سازمانی بهتر و در نتیجه جهانی بهتر داشته باشیم، جهان پیرامون من اندکی تغییر کرده است.
هنگامی که در مورد مسئولیتی که دارم می اندیشم تا با روشی بهینه تر آن را انجام دهم و تأثیر این تفکر را بر روی کار و همکارانم می بینم، در می یابم که جهان پیرامون من اندکی تغییر کرده است.
هنگامی که با رفتار دوستانه ام به همسایه ام می آموزم که رعایت حق او چقدر برای من کسب احترام می کند، جهان پیرامون من اندکی تغییر کرده است.
هنگامی که قدمی برای حفظ محیط زیست برمی دارم، جهان پیرامون من اندکی تغییر کرده است.
هنگامی در اوج کلافگی ترافیک سعی در رعایت قانون دارم جهان پیرامون من اندکی تغییر کرده است.
هنگامی که در صف های طویل و طاقت فرسا، از این فکر زهرآگین که “من کمتر از دیگران وقت دارم و بیشتر از دیگران عجله”، خود را خلاص کرده ام جهان پیرامون من اندکی تغییر کرده است.
هنگامی که بر خشم خود غلبه کرده ام و با کلمات آزاردهنده، طرف مقابل خودم را نرنجانده ام و اجازه نداده ام که عصبانیت و خشم، محبت بین ما را کم کند و محیطی آرام تر و زیباتر ساخته ام جهان پیرامون من اندکی تغییر کرده است.
و وقتی که این تغییرات کوچک با هم جمع می شود جهان واقعا تغییری بزرگ خواهد کرد.
زهرا باویان
نوشته شده در تاریخ : 28 شهریور 1390

هیچ یک از ما به اندازه ما هوشمند نیست

Posted on: بهمن ۳ام, ۱۳۹۴ by sppcco

به دنیا آمده ایم تا کاری را انجام دهیم نه اینکه همه کارها را انجام دهیم.
امروزه حجم دانش بشری چنان گستره ای یافته که تخصص را تا حد زیادی الزامی نموده است. هر روز بیش از چهار هزار عنوان کتاب در جهان منتشر می شود و بیش از یک میلیون صفحه الکترونیکی به اینترنت افزوده میگردد. در چنین زمانه ای بسیار دور از ذهن است که بتوان حکمایی را تصور نمود که همزمان به چند شاخه از علوم تسلط داشته باشند.
بنابراین در مقطعی از تاریخ بشری ایستاده ایم که بیش از هر زمان دیگری عبارت همه چیز را همگان دانند مصداق یافته است.
کمی مایوس کننده بنظر میرسد ولی اگر با دقت به این قضیه نگاه کنیم می بینیم که جهان دائم در حال تغییر است و هر روز علوم جدید با شاخ و برگ فراوان گسترش پیدا می کنند و در چنین شرایطی شما حتی اگر در یک کشور کوچک یا در یک سازمان کوچک هم باشید، نمی توانید به تنهایی از عهده همه امور برآیید و یا بقولی علامه دهر باشید.
پس چاره چیست؟ تنها راه پیش روی بشر کار گروهی و تیمی است. شما هر چقدر هم که دانشمند و توانا باشید نمی توانید به تنهایی همه کارها را به انجام برسانید. امروزه برای انجام هر کار مهمی، باید یک تیم قوی تشکیل داده و با تقسیم کار مناسب، هر کس را با توجه به تخصص اش در جای مناسب خود قرار دهید و بازخورد مناسب را دریافت نمایید.
متاسفانه اغلب اوقات در سازمانهای ایرانی کار تیمی به فراموشی سپرده می شود و فرد محور بودن و تک روی جایگزین آن میگردد و این امر، برای هر سازمانی می تواند سم مهلکی باشد. تجربه نشان داده در کشور ما کار تیمی ارزش چندانی نداشته و تک روی در همه امور از سازمانهای تجاری گرفته تا تصمیم گیری های خانوادگی به وفور یافت می شود بطوریکه اگر کمی دقت کنیم می بینیم که حتی در ورزش نیز ما در رشته های انفرادی مثل کشتی و وزنه برداری موفق بوده ایم اما در ورزشهای گروهی مثل فوتبال سالهاست موفقیتی کسب نکرده ایم و قطعا این بدان معنی نیست که ما در این ورزشها استعدادهای بالقوه نداشته ایم. واقعیت این است که ما ایرانیها بطور فردی از هوش و استعداد خوبی برخوردار هستیم ولی وقتی داخل یک تیم قرار می گیریم نمی توانیم از همه ظرفیتهایمان استفاده کنیم.
شاید بخشی از این مشکل ریشه در فرهنگ ما داشته باشد ولی مطمئنا با تمرین کار گروهی و اعتقاد به این امر که هر یک از ما مشابه حلقه های یک زنجیر هستیم خواهیم توانست به این مشکل غلبه کنیم. یکی از کارهایی که در زمینه فرهنگ سازی کار تیمی میتوانیم انجام دهیم این است که کودکانمان را از خردسالی در تیم ها و گروههای مختلف قرار داده و بازیهای گروهی را به آنان توصیه نماییم تا با فرهنگ کار تیمی بزرگ شوند. بدون تردید وزارت آموزش و پرورش و دیگر نهادهای آموزشی و تربیتی، میتوانند نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفا کنند.
مرتضی نیازی
نوشته شده در تاریخ : 19 شهریور 1390

فرهنگ قدرشناسی

Posted on: بهمن ۳ام, ۱۳۹۴ by sppcco

آخرین بار که از همسر، فرزند یا والدین خود قدردانی کرده اید، کی بوده است؟ یا از دوست و همکار یا همسایه و خویشاوندتان؟ آخرین بار که مورد تقدیر واقع شده اید کی بوده است؟ چند بار برایتان پیش آمده که بخاطر محبت یا خدمتی که به کسی کرده اید، مورد ستایش قرار بگیرید؟ بنظر میرسد که آنچه که امروز در سطح جامعه شاهد آن هستیم، حاکی از شیوع نوعی فرهنگ طلبکاری است، بدین معنی که تصور رایج آن است که اگر کسی کار خوبی انجام داد، وظیفه اش را انجام داده است و نیازی به قدردانی از وی نیست، چرا که قطعا ظرفیتش را ندارد و تقدیر ما باعث میشود که دیگر کار خوبش را تکرار نکند. پس با طلبکاری به چشمهایش خیره میشویم و این احساس را به او القا میکنیم که شاید حتی وظیفه اش را هم بخوبی انجام نداده است.
آیا ریشه این رفتار در نوعی بی احترامی به انسان و ارزشهای انسانی نهفته نیست؟ ما ملتی هستیم با گنجینه ای از اسطوره های بزرگ. نکند که از اسطوره هایمان نیز مانند سایر منابع ملی و تاریخی خود، بد استفاده کرده ایم؟ به این معنی که به جای تلاش برای ایجاد آن صفات برجسته و خدایگونه در خویش، سعی کرده ایم که انسانهای عادی را بعلت نداشتن بسیاری از آن صفات در حد افسانه ای، مورد تحقیر قرار دهیم. نکند به این نتیجه رسیده ایم که ما انسانهای عادی همگی موجوداتی گناهکار و مقصر و بدهکار هستیم و هیچگاه ارزش ستایش و تجلیل نداریم؟
واضح است که این نوع نگرش به انسان و تحقیر وی در مقایسه با هر ایده آلی که مد نظرمان باشد، نمیتواند منجر به ایجاد جامعه ای مبتنی بر احترام به شهروندان بشود. این نوع نگرش، ما را از کار گروهی و تیمی دور کرده و به سمت خودکامگی و خودمحوری سوق میدهد. تاریخ بشر نشان داده که هر مکتب و تفکری که به تحقیر انسان پرداخته، خواه با مقایسه او با انسان برتر، یا با شهروند یک آرمانشهر تخیلی(مدینه فاضله)، معمولا به دام استبداد و خودکامگی افتاده است.
پس اگر خواهان جایگاهی مناسب در جامعه جهانی هستیم، اگر میخواهیم که فرزندانمان در محیطی انسانی رشد کنند و به کار و تحصیل بپردازند، اگر دوست داریم که دیگران قدر زحمات بی شائبه ما را بدانند و آن را انجام وظیفه بحساب نیاورند، بهتر است که از امروز نگاهمان را به انسان، و بویژه به انسانهای عادی، همانهایی که همواره دور و برمان هستند، تغییر بدهیم. بهتر است با دیدن کوچکترین نشانه محبت، صداقت و پشتکار، به ستایش آن بپردازیم و مطمئن باشیم که این کارمان نه تنها مانع تکرار خوبیها نمیشود، بلکه باعث افزایش آن خواهد شد.
بهزاد مقصودی
نوشته شده در تاریخ : 30 مرداد 1390

ده سال دوستی

Posted on: بهمن ۳ام, ۱۳۹۴ by sppcco

امسال همزمان با سیزدهمین سال فعالیت شرکت پردازش موازی سامان، اتفاق بسیار مهمی افتاده و آن اینکه تعدادی از همکاران عزیزمان که جزو موسسین شرکت نبوده اند، وارد دهمین سال همکاری خود با شرکت شده اند. این امر برای هر شرکت نرم افزاری که مهمترین سرمایه آن، نیروهای انسانی و کارشناسانش هستند، حائز اهمیت است؛ و البته همگی بخوبی میدانیم که در فضای کسب و کار امروز، میانگین ماندگاری نیروها بسیار کمتر از این حرفهاست و به همین جهت ما در مجموعه تدبیر به خود می بالیم که از این بخت برخوردار بوده ایم که همواره با انسانهای نیک و نازنین همکار باشیم. دوستان ارجمندی که در همه شرایط، شرکت را از آن خود دانسته و با خوب و بد آن ساخته اند. عزیزانی که مرا، که مدیریت اجرایی شرکت را بعهده دارم، همچون برادر خود دوست داشته اند و در شادیهایم شاد بوده اند و در اندوههایم گریسته اند. یاورانی که عبور از بحرانها و دشواریها بدون آنها برایم میسر نمی بود.
اینک بعنوان یک مدیر، با تواناییها، اختیارات و محدودیتهایی که هر مدیر ایرانی در بخش خصوصی دارد، همواره این دغدغه را دارم که چگونه از محبتهای بزرگ این دوستان سپاسگزاری خواهم کرد.
آیا اصولا میتوان قدر اینهمه خوشبختی را به جای آورد؟ خوشبختی بودن و کار کردن در کنار انسانهایی که با دل و جان دوستشان میداری و دوستت میدارند، آنهم در دنیایی که دوستی و محبت خالصانه متاعی کمیاب شده است؛ در روزگاری که حقارتها و دلمشغولیهای زندگی، انسانها را از توجه به همدیگر، حتی به نزدیکانشان محروم کرده است.
باری باید تلاشم را بکنم. آزمون دشواری است. پرسش این است که آیا لیاقت این خوبیها را داشته ام. آیا توانسته ام یا خواهم توانست که لااقل گوشه ای کوچک از این محبتها را جبران کنم؟
فعلا، پیش از هر چیز، یک دهه همکاری پر افتخار را به عزیزانی که نامشان را خواهم آورد، صمیمانه تبریک میگویم و برایشان آرزوی موفقیت و شادکامی دارم. عزیزانی که همواره موفقیت تدبیر را موفقیت خود دانسته اند و هر گامی که برداشته اند در راستای تعالی و پیشرفت این شرکت بوده است:
خانم ناهید قرداشخانی – شروع همکاری از فروردین ماه 1380
خانم سپیده مقصودی – شروع همکاری از مهر ماه 1380
آقای سپهر منصوری – شروع همکاری از مهر ماه 1380
آقای مجید میرزایی – شروع همکاری از بهمن ماه 1380
آقای علی اکبر احمدی – شروع همکاری از بهمن ماه 1380
دوستان گرامی، که یک چهارم زندگیم را در کنار شما سپری کرده ام، واقعا خسته نباشید و امیدوارم که روزهای بهتر و درخشانتری را در جوار هم و در مجموعه گرانقدر تدبیر داشته باشیم.
بهزاد مقصودی
نوشته شده در تاریخ : 9 مرداد 1

فاجعه انسانی در سومالی

Posted on: بهمن ۳ام, ۱۳۹۴ by sppcco

از چند روز پیش در خبرها میخوانیم و میشنویم که خشکسالی و قحطی جان بیش از سه میلیون نفر را در سومالی تهدید میکند. سازمان ملل از تمامی کشورها درخواست کمک کرده و قحطی سومالی را یکی از ناگوارترین فجایع بشری توصیف کرده است. مردم گرسنه در جستجوی غذا از مرزهای اتیوپی و کنیا میگذرند و به آن کشورها پناه میبرند. این در حالی است که حدود هشت میلیون نفر دیگر در این سه کشور، برای تامین غذای خود نیازمند کمکهای بین المللی هستند. گویی مشکلات فقر و جنگ داخلی برای این مردم کافی نبود که اینک باید با خشکسالی بی سابقه در شصت سال اخیر نیز دست و پنجه نرم کنند.
جستجویی در اینترنت، تصاویر کودکان گرسنه و دامهای تلف شده در اثر خشکسالی را نشانمان میدهد. ولی آیا واقعا این خبرها، تاثیری هم روی ما دارد؟ آیا تکانمان میدهد؟ یا اینکه همچون اکثریت ساکنان این سیاره، دچار نوعی کرختی و بیحسی شده ایم و شنیدن اخبار فاجعه آمیز بخشی از زندگی روزمره مان شده است؟
معمولا با شنیدن اینگونه خبرها صدایی در درونمان به ما میگوید: “از دست تو که کاری ساخته نیست. خیلی زرنگ باشی بتوانی امور خود و خانواده ات را اداره کنی.” و بدین ترتیب، بار مسئولیت را از دوش خودمان برمیداریم و وجدانمان را آسوده میسازیم. ولی اگر اندکی اهل دقت و تامل باشیم، نگاه کودک گرسنه آفریقایی رهایمان نخواهد کرد. قطعا یکایک ما در پدید آوردن جهانی که در آن در هر دقیقه چندین کودک خردسال و انسان بیگناه از گرسنگی و جنگ و بیماری تلف میشوند، سهیم هستیم و به اندازه سهم خود مسئول و مقصریم.
وقتی در چشمان آن کودک آفریقایی که استخوانهایش بیرون زده و آب گل آلود مینوشد نگاه میکنم، از اینکه در رفاه و آسایش زندگی میکنم، آب و غذای سالم در اختیار دارم و سقفی و سرپناهی دارم که زیر آن از گزند آفتاب و باد و باران در امانم، احساس شرمساری میکنم. ولی آیا این احساس برای نجات جهان کافی است؟
بهزاد مقصودی
نوشته شده در تاریخ : 1 مرداد 1390

وفاداری عامل پایداری است

Posted on: بهمن ۳ام, ۱۳۹۴ by sppcco

امروزه همه جا می شنویم که صحبت از رضایتمندی مشتری است، ولی آیا ما بعنوان یک سازمان ایرانی تا چه حد توانسته ایم این شعار را عملی کنیم؟ آیا خدمات پس از فروش ارائه شده در ایران متناسب با نیاز بازار است؟
اگر نگاهی به کتابها و مقالات بازاریابی بیاندازیم می بینیم که همه آنها تاکید بر لزوم حفظ مشتریان فعلی و وفادار نمودن آنان دارند و این امر آنچنان مهم و حیاتی است که طبق تحقیقاتی گفته شده که هزینه جذب یک مشتری جدید 15 برابر بیشتر از حفظ مشتری فعلی است.
مشتری راضی الزاما وفادار نیست و این نکته زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم طبق آمار بیش از 60 درصد مشتریان از دست رفته یک شرکت، جزو مشتریان راضی آن هستند.
یعنی صرف راضی بودن مشتری کافی نیست و شما باید با تثبیت برند خود و با ارائه خدمات مناسب به مشتری او را وفادار سازید. وفاداری یعنی اینکه مشتری اگر حق انتخاب مجدد داشت باز هم شما را انتخاب کند و در بهترین حالت شما را به دیگران نیز پیشنهاد کند.
بعضی اوقات در سازمانهای ایرانی این تصور پیش میاید که تعداد شکایات مطرح شده توسط مشتریان آنها بسیار کم است و درنتیجه آمار رضایتمندی آنها بالاست، در حالیکه طبق یکی از تحقیقات انجام شده در این زمینه، معلوم شده که تنها 4 درصد مشتریان، نارضایتی خود را به مجموعه اعلام میکنند و این گروه کسانی هستند که دوست دارند با آن مجموعه کار کنند، به شرطی که گوش شنوایی برای حرفهایشان وجود داشته باشد.
اما 96 درصد بقیه چه فکری در سر دارند که نارضایتی شان را بروز نمی دهند؟
این قضیه میتواند دلایل زیادی داشته باشد از جمله اینکه این گروه دیگر اعتقادی به کار کردن با ما ندارند و در فکر پیوستن به رقبای ما هستند و یا اینکه از روی اجبار با ما کار میکنند و در اولین فرصت ما را رها خواهند کرد.
دسته دیگری هم احتمالا اعتقاد دارند که اعلام نارضایتی شان هیچ فایده ای ندارد و شما به شکایتشان ترتیب اثری نخواهید داد.
بنابر این همان تعداد محدود مشتری ناراضی میتواند مشت نمونه خروار باشد. پس بیایید تک تک این شکایات را مو به مو بررسی نموده و از هر کدام درس بگیریم، چرا که هر مشتری ناراضی شاید نماینده دهها و یا صدها نفر دیگر باشد.
مرتضی نیازی
نوشته شده در تاریخ : 15 تیر 1390

وب مال خود شماست

Posted on: بهمن ۳ام, ۱۳۹۴ by sppcco

سال سوم راهنمایی بودم که از وجود پدیده ای به نام وب مطلع شدم. پیشتر، مطالبی درباره اینترنت خوانده بودم ولی هرگز سخنی از وب نبود. سال 1376، سال سوم دبیرستان بودم که برای اولین بار ارسال و دریافت E-mail را تجربه کردم. قبل از آن، ارسال فایل به صورت Dial Connect مستقیم به کامپیوتر گیرنده را تجربه کرده بودم، اما ارسال نامه از طریق شبکه اینترنت تجربه ای بود شگفت انگیز! این هیجان تا حدی بود که در دو روز، برای تمام نشریات خارجی در دسترسی که در شناسنامه آنها آدرس ای میلشان چاپ شده بود، ای میل فرستاده بودم. اتصال پر دردسر همراه شنیدن صدای گوشخراش مودم با نرم افزار Terminate به شبکه های BBS با سرعت 14400 لذتی وصف ناشدنی داشت. محیطی که در آن برای اولین بار سیستمهای تعاملی Forum و Chat را در صفحه سیاه و سفید Dos تجربه می کردیم.
در سال 1377 در مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات (IPM) نیاوران برای نخستین بار چشمم به جمال وب روشن شد. تصاویر رنگی، فونتهای مختلف ریز و درشت در براوزر Windows 3.1 و 95 نسبت به صفحات ANSI برنامه Terminate شهر فرنگی بود از همه رنگ. اولین سایت را زمانی ساختم که خود دسترسی به وب نداشتم.Unicode وجود نداشت و با استاندارد IranSystem و دو فونت منوچهر و سپهر، اشعار شاعران انجمن ادبی دانشگاه را به صورت صفحات HTML طراحی کرده و برای دوستی فرستادم تا آن را روی هوست قرار دهد. سال بعد معلم فوق برنامه اینترنت در دبیرستان فرزانگان شدم. وب آنقدر توسعه یافته بود که بسیاری از مدارس با Leased Line به آن متصل بودند. تلاش می کردم به دانش آموزان بیاموزم چگونه سایت مدرسه را خود طراحی و مدیریت کنند و چگونه محتوای علمی تولیدیشان را بر روی وب انتشار دهند.
14 سال گذشته است و اکنون مسئولیت وبسایت این شرکت را بر عهده دارم. سرعت اتصال این روزها هرچند در قیاس با دیگر کشورها چنگی به دل نمی زند، چندین برابر آن روزهاست. تکنولوژی بسیار پیشرفت کرده اما به یقین آنچه بیشترین تاثیر را بر ارتباطات جهانی داشته، نه تکنولوژی، که گسترش ایده های نو بوده است. آغاز جنبش وب 2، بیش از تکنولوژی، برپایه ایده ها و فکرهای بکری بود که از انعکاس خواست مخاطبان ریشه گرفت. وبسایتها از پایگاههای تبلیغاتی و اطلاع رسانی یک سویه مراکز علمی و تجاری، به محیطهایی تبدیل شدند که محتوایش را مخاطبانش تامین می کنند خود آن را به اشتراک گذاشته و از آن بهره می برند. وب از ساختاری همچون انبوهی از کتابخانه ها، فروشگاهها و کاتالوگها، به جامعه ای بدل شد که هر کس بنا به علاقه خود در بخشی از آن زندگی می کند و آن را چون خانه خود هر گونه که می پسندد می آراید. به جایی رسیده ایم که بخشی از حیات شغلی، فرهنگی و زندگی روزمره ما، به گوشه ای از وب گره خورده. هرکس میتواند در این سرزمین خانه ای داشته باشد، ویلایی بزرگ مانند یک وب سایت و خواه آپارتمانی مانند یک وبلاگ. هرکس در این روستای بزرگ خوراک خود را می خورد و دیگران را مهمان آن می کند؛ می تواند اخبار و مطالب دلخواه خود را در سرویس های اشتراک منابع زینت بخش پروفایل خود کند و یا تصاویر دلخواه علمی، تجاری و یا تفریحی را با دوستان، همکاران، دانشجویان، اساتید، و یا شرکای تجاری اش شریک شود.
در این میان خانه شرکت ما وب سایتی ست که درحال خواندن این یادداشت بر سر در آن هستید. این سایت رسانه تبلیغاتی یک طرفه ی تدبیر نیست بلکه پایگاهیست برای ارتباط کاربران، پشتیبانان، برنامه نویسان و کلیه دست اندرکاران تهیه، فروش، و استفاده از این نرم افزار. تدبیر در این وب سایت تلاش می کند انتقادات شما را دریافت کرده، اخبار مورد نیاز شما را به اطلاعتان برساند، شما را به دیگر استفاده کنندگان تدبیر معرفی نموده، راهنمای شما در زمینه استفاده کاملتر از تدبیر باشد و زمینه کلیه تعاملات خدماتی، اطلاع رسانی و پشتیبانی را بین خانواده بزرگ تدبیر فراهم نماید. اطمینان داریم شما روز به روز شاهد گسترش هرچه بیشتر این وب سایت در این زمینه خواهید بود. وب سایت تدبیر مال خود شماست.
امین رجایی.
نوشته شده در تاریخ : 6 تیر 1390


طراحی و پیاده‌سازی شده در شرکت پردازش موازی سامان

کلیه حقوق مادی و معنوی وب‌سایت برای صاحبان آن محفوظ است © ۲۰۱۲ - ۲۰۲۵